سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بپرهیزید از صولت جوانمرد چون گرسنه شود و از ناکس چون سیر گردد . [نهج البلاغه]
زورخانه - منوچهر عطاءالهی
پیوندها

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

آل یاسین

طال الانتظار

اللهم طال الانتظار
خدایا انتظار مهدی(ع) طولانی شد

خدایا تو وعده دادی که ظهور نزدیک است. فرمودی:?إنهم یرونه بعیدا و نره قریبا?، و وعده های تو تخلف نمی پذیرد، اما خدای من ظرفیت و صبر ما کم است، بیش از این طاقت دوری را نداریم.
سالهاست که هر صبح چشمانمان به آسمان است که شاید خورشید از مشرق طلوع کند، هر جمعه بی تاب و مضطرب برای شنیدن صدای ملکوتی مولایمان هستیم و هر محرم...
خدای من عاشورایی دیگر گذشت، عاشورایی که منتظرتر از عاشوراهای پیش بود، عاشورایی که ناله ی مظلومان بیشتری را در خود جای داده بود، اما ... اما این عاشورا هم مولایمان نیامد.
خدایا به خاطر ما نه؛ به خاطر آن بنده ی محبوبت، به خاطر همان کسی که درباره اش گفتی:?من مهدی را دوست دارم و هر کس مهدی را دوست بدارد دوستش دارم?
خدایا به خاطر حجت و جانشینت، به خاطر محبوبت ظهورش را نزدیک ساز.
به خاطر او که سالهاست با نجوای غریبانه، فقط با تو درد دل می کند، به خاطر اشکهایی که حرمتش دل زمین را می لرزاند، به خاطر دلی که سرشار از مهر تو و خوبان توست، امر فرج او را نزدیک ساز.
خدایا! مگر تو نگفتی که?منتظر باشید که من هم با شما از منتظرانم?، خدایا تو خود منتظر ظهور هستی پس به این انتظار پایان بده.

?اللهم عجل لولیک الفرج?

 


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/11:: 9:0 عصر     |     () نظر
آل
یاسین



باری به سنگینی
تاریخ


خیلی‌ها خودشان را راحت
کرده‌اند. تا قبل از ظهور مهدی صاحب زمان که
میگویند :“حالا که آقا نیست ،‌بی خیال“ ، احتمالا
بعد از ظهور هم میگویند:“حالا که آقا هست
،‌بی‌خیال"
و اصلا هیچ فکر نمیکنند که بابا این
انقلاب همه جانبه‌ی فرهنگی ،‌اعتقادی ،‌اقتصادی و
فکری و ... حضرت مهدی مقدماتی میخواهد.اصلا درست
است که او مبدا الایات است و همه معجزات تاریخ
انبیا در دست اوست ولی به فرمایش حضرت صادق اگر
قرار بود همه کارهای امت حضرت مهدی به معجزه حل
شود که در زمان حضرت خاتم الانبیا انجام
میشد!
هیچ فکر کرده‌اید که اگر ظهور حضرت
مهدی(عج) ،‌در دوران حیات ما اتقاق بیافتد ،‌چه
بار عظیمی بر گرده‌مان سنگینی میکند؟
باری به
سنگینی تاریخ!
هیچ فکر کرده‌اید که تاریخ چشم‌
به حرکات ما دوخته است؟
...همه اولیا و انبیا
دوست داشتند که به جای ما بودند و خدمت حضرت صاحب
الزمان را میکردند؟
... همه ائمه طاهرین از ما
انتظار دارند؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید شما
یار سیصد و سیزدهم حضرت صاب الامر هستید و شاید
امر ظهور معلق شماست؟
یا شاید قرار است توبه ای
حقیقی کنید و از سرداران سپاه آخرالزمان
شوید!
اصلا میدانید که مهدی چقدرمنتظر است تا
ما به او برگردیم؟ و این نه از روی نیاز او به
ماست؟ و این از روی محبت او به ماست؟
هیچ فکر
کرده‌اید که شاید ما یکی از عوامل تاخیر ظهور
باشیم؟
شاید قرار است حرکتی کنیم؟
شاید قرار
است دعایی بکنیم ،از ته دل؟
یا شاید آهی
؟
یعنی در این حد هم به فکر نبوده‌ایم؟
هیچ
فکر کرده اید که آیا برای تعجیل در ظهور از ما
کاری برمی‌آید؟
... که ما خودمان را طوری تربیت
کرده ایم که در ظهور آن حضرت به درد او
بخوریم؟
هیچ فکر کرده‌اید که شاید قرار است عده
ای مدینه فاضله حضرت مهدی را نبینند؟
شاید قرار
است که تو در رکاب حضرتش به شهادت برسی تا کسانی
بعد از تو طعم عدالت شیرین او را بچشند!
شاید
این جمعه بیاید ...

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/10:: 4:0 صبح     |     () نظر
جاده مرا صدا می زند...

جوان گفت...
جاده مرا صدا می زند...
راه مرا می خواند...
بگذار بخواند!
من کوله بار خویش را بسته ام
پس قدم در راه خواهم گذاشت
پا به پای جاده خواهم رفت.
هم نفس با ثانیه ها خواهم دوید
و می دانم که این راه
راهی است پر چاه
پر از کوره راه پر از پستی پر از بلندی پر از فراز پر از نشیب
و پر از با تو بودن و پر از بی تو بودن
و می خواهم که عاجزانه از تو بخواهم که راهنمای من گردی
و مونس و انیس یار من شوی
که محتاجم به راهنمایی تو در این راه پر از بیراهه ی زندگی
پس مرا به سوی خویش بخوان
و از آستان بلندت مران
بگذار که زندگی هر آنچه می خواهد بکند و
شیطان هر قدر که می تواند...
چه غم؟
که من روئین روانم، به یمن اکسیر نام اعظم تو
پس با نام تو که زیباترین نام عالم است برای من، گام در راه خواهم گذاشت
و تو را می خوانم...
و تو را خواهم خواند
و تو را می گویم...
و تو را خواهم گفت
که نام تو گره گشای کورترین گره های عالم است برای من
ای انتهای تمامی جاده های بی انتها...

مهدی جان!
منتظران ظهور

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/1/15:: 2:0 عصر     |     () نظر

آل یاسین

اولین لحظه ی غفلت

امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی
نمی دانم غیبت تو از کجا شروع شد؛ اما شاید از آن لحظه ای که عادم طعم میوه ی ممنوعه را چشید، تو به غربت تن دادی. شاید همان لحظه ای که خناس وارد وجود آدم گشت، تو غایب شدی.
غیبت تو از آن لحظه ای شروع شد که حیا در بازار دیدگان تو به تاراج رفت، معرفت گمنام شد و عشق را با ترازوی هوس سنجیدند. غربت تو از آن لحظه ای شروع شد که حتی امر امامت را جاه طلبانی چون عمویت جعفر کذاب به بازی گرفتند و از آن پس چقدر زیاد شدند جعفرهای کذاب و مهدی های دروغین.
غیبتت شاید آنگاه بود که من در نگاه تو به دنبال خویش گشتم و به جای تو، نفس سرکشم را پسندیدم.
غربت تو از اولین لحظه ی غفلت من آغاز شد، از آن لحظه ای که چشمانم به جای دیدن نور تو رنگهای دنیا را پسندید، از آن لحظه ای که سنگینی سکوت تو مرا به فریاد به سوی خویش واداشت.
آری مولا جان! غیبت تو از اولین گناه من شروع شد. و من بارها فهمیدم که تو غایب نیستی، و هزاران بار اعتراف کردم که:
یار نزدیک تر از من به من است
وین عجب بین که من از خود دورم
آقا! من غایبم. در صراط مستقیمی که تو هستی من نیستم. من راه را گم کرده ام و از تو دور شده ام و گرنه صراط مستقیم که هیچگاه غایب نمی شود.

پی نوشت:
1ـ در تفسیر آیه ی6 سوره ی حمد،صراط مستقیم، امام معصوم(ع) تفسیر شده است.

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/12/27:: 9:0 عصر     |     () نظر

آل یاسین

سحر آموختگان

مردم دیده به هر سو نگرانند هنوز
چشم در راه تو، صاحب نظرانند هنوز
لاله‏ها، شعله کش از سینه داغند به دشت
در غمت، همدم آتش جگرانند هنوز
از سراپرده غیبت خبری باز فرست
که خبر یافتگان، بی‌خبرانند هنوز!
آتشی را بزن آبی به رخ سوختگان
که صدف سوز جهان، بد گهرانند هنوز
پرده ‏بردار! که بیگانه نبیند آن روی
غافل از آینه، این بی‏بصرانند هنوز!
رهروان در سفر بادیه، حیران تواند
با تو آن عهد که بستند، بر آنند هنوز
ذرّه‏ها در طلب طلعت رویت، با مهر
همچنان تاخته چون نو سفرانند هنوز
سحر آموختگانند، که با رایت صبح
مشعل افروز شب بی‏سحرانند هنوز
طاقت از دست شد، ای مردمک دیده! دمی
پرده بگشای! که مردم نگرانند هنوز

مشفق کاشانی

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/12/23:: 2:0 عصر     |     () نظر
<      1   2   3      


www.b-a-h-a-r-2-0.sub.ir رفتن به بالای صفحه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن