سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از نافرمانى خدا در نهانها بپرهیزید چه آن که بیننده است هم او داورى کننده است . [نهج البلاغه]
زورخانه - منوچهر عطاءالهی
پیوندها

آغاز امامت دوازدهمین و آخرین وصیّ رسول الله(ص) در خود و با خود آغاز فصل دوری و جدا افتادگی را دارد، مبشّر از این فصل تمامی شرایط، مقتضیات و صلاحیّت زیستن و بودن با امام مبین و تجربة زندگی با حجت خدا را از دست داد. امّا از آنجا که به غلط، راز غیبت را نه به خود بلکه به امام و خالق امام معطوف می‌کنیم، به سور می‌نشینیم. از همین رو در اندیشة این دو مصیبت خودساخته و خود کرده فرو نمی‌رویم.
قبل از هر سخن باید دانست که امامت، عهدی است از سوی خدا و رسول خدا(ص) با مردانی برگزیده، چنان که امام صادق(ع) می‌فرمایند: «شما گمان می‌کنید هر کس از ما امامان که وصیّت می‌کند، به هر کسی که می‌خواهد وصیّت می‌کند؟ نه! لا والله ولکن عهدٌ من الله و رسوله؛ نه، به خدا قسم که عهدی از سوی خداوند و رسولش برای مردی پس از مردی (از ما خانواده) است تا به صاحبش برسد. حتّی ینهی الامر الی صاحبه (اصول کافی، ج 2، کتاب حجّت، ص 25)
امروز، عهد و امانت خدا، به حکم خدا به صاحب آن یعنی حجّت دوازهمین سپرده شد. از همین رو، امام عهدالله است، عهد و ودیعة خدا است که مراقبت و پاسداشت آن در عهدة بندگان خداست.
امام صادق(ع) می‌فرمایند: ما عهد خداییم، ودیعة الله فی عباده، سپرده و امانت خداییم در میان بندگانش، سخن حرم الله الاکبر، ما حرم اکبر خداییم، ما پناه خدا و پیمان خداییم، هر که به عهد ما بپاید به عهد خدا پاییده است؟ هر که آن را بشکند، پناه و عهد خدا را شکسته است.
نتیجة قطعی شکست و گسست عهد خدا که همان عهد امامت است، بی‌پناه شدن انسان در برابر بلایا و مسلّط شدن دشمنان خدا و از دست رفتن بسیاری از نعمت‌ها در دنیا و ابتلاء سخت ما در آخرت و قیامت است.
در حقیقت، مردم، با شکست پی در پی عهد خدا، خود را بی‌پناه ساختند، سپر محافظ خودشان را از میان بر داشتند.
غیبت و تبعات بی‌شمار آن برای سال‌ها و قرن‌ها، حاصل شکست و گسست عهد خدا و عهد با امام بود که خداوند مردم را به حراست از آن امر فرموده بود. عهد با امام، امانت خداوند بود. چنان که ذکر کردم از قول معصوم عهدٌ من الله بود.
امام صادق(ع) فرمودند: ولایتنا ولایة الله، ولایت ما ولایت خداست. (همان، ج 3 / ح 3).
امام هشتم حضرت علی بن موسی الرّضا می‌فرمایند: امانت همان ولایت است که هر کس آن را به ناحق ادّعا کند، کافر است.
یکی از مهم‌ترین اموری که عموماً دربارة آن کوتاهی می‌شود، بستن و گسستن عهد و پیمان است. هر عهدی که منعقد می‌شود، مسئولیت‌هایی را بر ما بار می‌کند. چنان که هرگاه شکسته و گسسته شود، تبعات خاصّ خود را به دنبال می‌آورد. ادعیه و زیارات، که عموماً سرسری قرائت می‌کنیم و رد می‌شویم، آکنده از تعهداتی است که بر زبان می‌آوریم لیکن درباره‌اش مراقبت نداریم. راز بسیاری از گره‌ها در زندگی فردی و جمعی مسلمانان در همین عهود نانوشته است که به راحتی آب خوردن گسسته می‌شود. حضرت صاحب الزّمان(ع) در نامه‌ای به جناب شیخ مفید پرده از راز غیبت برمی‌دارند و می‌فرمایند:
«اگر شیعیان که خداوند توفیق طاعتشان دهد به عهدی که با ما داشتند وفادار می‌ماندند، فیض دیدار ما از آنان سلب نمی‌شد. از ما دور نساخته است آنان را مگر آنچه که می‌کنند و ما از آن با خبریم و از آن ناخشنود».
تا این عهد به نحو شایسته تجدید نشود و با حفاظت و حراست تمام امانت به صاحبش برگردانده نشود، این وضع و حال روز عصر غیبت و دوری تمامی نخواهد داشت. حضرت رسول مکرّم اسلام(ص) به امام علی(ع) فرمودند، ای علی، مَثَل الامام مثل الکعبه، مَثَل امام مَثَل کعبه است، ای علی تو به سان کعبه‌ای که سوی او می‌روند نه آنکه او برود. پس اگر مردم به سوی تو آمدند و حکومت را به تو سپردند، بپذیر و اگر نه صبر کن تا آنان به سوی تو بیایند.
یک بار عرض کردم رابطه را عکس کرده‌ایم، معنی انتظار را بد فهمیده‌ایم. منتظر حقیقی حضرت صاحب الزّمان(ع) است. منتظر حکم خداست و اذن او امّا از دیگر سو، اجازه می‌خواهم عرض کنم آن صاحب حق، منتظر ماست تا امانت را و عهد را به ایشان برگردانیم. آنچه را که به حق گسستیم و غیبت حجّت و ولیّ خدا را باعث شدیم.
حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) دربارة این «حقّ امام» می‌فرمایند:
«ما به خاطر رسول اکرم(ص) حقّی بر گردن شما داریم و شما نیز حقّی بر گردن ما دارید، هرگاه شما حقّ ما را دادید ما نیز به وظیفة خویش عمل خواهیم کرد». (المفید، الارشاد، ص 311) آل البیت
سر به هوا راه را گرفته و می‌رویم و هر روز و شب دل در گرو دلبری می‌گذاریم و هیچ به عهد بر زمین مانده و امانت به تاراج رفته نمی‌اندیشیم و آنگاه با شاعرانه‌هایی بی‌خاصیّت و تأثیر از دوری و فراغ و هجران و غیبت می‌گوییم.
امام معصوم که با کسی مزاح ندارد، امام محمّدباقر(ع) می‌فرمایند:
پنج چیز است که اگر درک کردید، از آنها به خدا پناه ببرید، از جمله آن پنج چیز می‌فرمایند: عهد و پیمان خدا و رسولش را نشکنند، جز آنکه خدا دشمن آنها را بر آنها مسلّط کند و هر چه را دارند، از آنها بگیرد. (اصول، ج 5، ایمان و کفر، عقوبت گناه)
در تکلیف ماست که از خداوند بخواهیم ما را در درک عهد شکسته شده و پیمان فراموش شده یاری دهد. تا شاید با این درک به خدا پناه ببریم، عهد نو کنیم، امانت را به صاحبش برگردانیم و خود رسم بنده‌پروری را می‌داند، آنگاه به وظیفة خودشان که اعمال ولایت و سرپرستی تامّ و تمام در ساحت‌های دنیایی و آخرتی است، عمل می‌کنند و ما را از همة آنچه بدان مبتلاییم نجات می‌دهند. ان شاء الله.


کلمات کلیدی: عهد با امام


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/12/28:: 2:0 عصر     |     () نظر


www.b-a-h-a-r-2-0.sub.ir رفتن به بالای صفحه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن