سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه مرد با ایمان برادر خود را خشمگین ساخت ، میان خود و او جدائى انداخت . [ گویند : حشمه و أحشمه ، چون او را بخشم آورد . و گفته‏اند شرمگین شدن و خشم آوردن را براى او خواست . و آن گاه جدائى اوست ] . [ و اکنون هنگام آن است که گزیده‏هاى سخن امیر مؤمنان علیه السّلام را پایان دهیم ، حالى که خداى سبحان را بر این منّت که نهاد و توفیقى که به ما داد سپاس مى‏گوییم . که آنچه پراکنده بود فراهم کردیم و آنچه دور مى‏نمود نزدیک آوردیم . و چنانکه در آغاز بر عهده نهادیم بر آنیم که برگهاى سفید در پایان هر باب بنهیم تا آنچه از دست شده و به دست آریم در آن برگها بگذاریم . و بود که سخنى پوشیده آشکار شود و از آن پس که دور مینمود به دست آید . و توفیق ما جز با خدا نیست . بر او توکل کردیم و او ما را بسنده و نیکوکار گزار است . و این در رجب سال چهار صد از هجرت است و درود بر سید ما محمد خاتم پیمبران و هدایت کننده به بهترین راه و بر آل پاک و یاران او باد که ستارگان یقین‏اند . ] [نهج البلاغه]
زورخانه - منوچهر عطاءالهی
پیوندها

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/24:: 11:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر

تا چند
تماشاگر این عصر پر آشوب
چون قلب صبورت دل پر
حوصله ای نیست
مولا جان دلتنگم؛ مثل خاکهای
غریب بقیع.
مثل همان خاکهایی که فقط اشکهای تو
در دلشان نقش می بندد. آقا! هر روزی که می گذرد
زخمی بر دلمان می زنند. مولا شیعه ها خیلی غریب
هستند. مدینه نرفته ام و دوست ندارم بدون تو پای
در آن سرزمین غربت بار بگذارم. مولا! محدودیت تا
کی؟! غربت تا چند...
ظلم و جور این ظالمان از
خدا بی خبر ما را از مزار مادرمان دور ساخت،
علی(ع) را مجبور کرد که قبر زهرا(س) را مخفی
بدارد. حالا فرزندان ناپاک آن وحشیهای از دین
برگشته، هر گونه توهین و افترا که می توانند به
شیعیان شما می بندند، شیعیانتان را از خواندن
زیارت برای ائمه ی معصوم مدفون در بقیع منع می
کنند، حتی به دلشکسته های غریب اجاره ی اشک ریختن
نمی دهند. اما تا به حال دیدن مزار پدرانت از دور
تصلی بخش دلهای غریبمان بود که به تازگی آن را نیز
برایمان حرام دانسته اند.
آقا جان غربت تا کی؟!
تا کی باید این کافران و ملحدان ما را کافر
بنامند، آقا جان سکوت تا چند...
غریب مدینه می
دانم دلت بیشتر از همه گرفته، آیا هنوز وقت جمعه ی
«أمن یجیب» نرسیده؟ آقا دلمان برای بوسیدن قبر
مادرت تنگ شده. آقا بیا طاقتمان طاق شد از این همه
غربت.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/23:: 7:0 صبح     |     () نظر


واژگان
و ترکیب هایی که در ذیل آمده ، خاص گود مقدس زورخانه است. این واژگان و
ترکیب ها اگر چه مختص ورزشکاران است ولی بعضی از آنها در خارج از زورخانه
نیز در محاورات روزانه عمومی مورد استفاده قرار می گیرد.
کهنه
سوار و مرشد: چون در مورد این دو شخصیت ورزشی بنا به ضرورت در گفتار (4)
بحث کرده ایم علاقه مندان به همان گفتار مراجعه فرمایند.
پیش
کسوت: کسوت در لغت به معنی لباس است و در اصطلاح اهل تصوف به لباس فقر
گفته می شود و چون غالب آداب و مراسم و اصطلاحات زورخانه از فتوت و فتوت
از تصوف سرچشمه گرفته است این عنوان در زورخانه ها رایج شده است؛
ولی در خارج از زورخانه نیز به کسانی که در امری سابقه و تقدم دارند نیز اطلاق می شود و معمولاً این عنوان در زورخانه خاص
ورزشکاران
سابقه دار و کسانی است که زودتر به کسوت جوانمردی و پهلوانی یعنی تنکه و
نطع و سایر پوشیدنی هایی که در گفتار (9) ذکر خواهد شد، در آمده اند.


                                           Hossein Rezazadeh
پیش
قدم: این عنوان مرادف پیش کسوت است و از اصطلاحات فتیان (جوانمردان) است
که اعراب آن را کبیر، شیخ، مقدم، قائد و رأس الحرب می گویند و فارسی
زبانان آن را به پیشقدم تعبیر کرده اند.
پیش
خیز: این اصطلاح که فعلاً تا حدی متروک است و به ندرت گفته می شود؛ ترکیبی
است در برابر پس خیز و این دو طبقه کسانی بوده اند که در گذشته در جلو و
عقب اسب رجال و بزرگان حرکت می کرده اند و پیش خیزان مأمور بازکردن راه و
از طبقه شاطرها بوده اند که ما , در گفتار (هشتم) در این باره بحث خواهیم
کرد ولی در زورخانه ها عنوان پیش خیز مخصوص جوانان نورس و پر حرارت و نوچه
های فوق العاده علاقمند به ورزش بوده و این دو اصطلاح در متن جواز تنکه
پوشیدن پهلوان میرزابیگ در گفتار (نهم) از این کتاب خواهد آمد.
نوچه: به جوانان ورزشکار کشتی گیری اطلاق می شود که در زورخانه مخصوصی تحت تعلیم قرار می گیرند و شاگرد پهلوان بخصوصی هستند.
نوخاسته:
به جوانان و نوچه هایی اطلاق می شود که دایره عمل ورزشی و هنر شیرین کاری
خود را وسعت داده و برای ارائه هنر و حریف طلبی در کشتی به زورخانه های
دیگر هم می روند.
ساخته:
این واژه به کسلنی اطلاق می شود که در اثر کوشش در ورزش اندام برازنده و
با تناسب پیدا کرده بطوری که تماشای اندام انها تحسین برانگیز است.
صاحب
زنگ و صاحب ضرب: در گود مقدس پهلوانی و صاحب کوتی مورد احترام ورزشکاران
است. بهنگام ورود این گروه بسته به مقامشان : مرشد به ضرب یا به زنگ و اگر
پهلوان قدر به ضرب و زنگ هر دو زند و اگر پهلوان از سلاله سادات باشد یا
مقام پهلوانی کشوری داشته باشد صلوات هم می فرستند.
پهلوانان
صاحب تاج: مقصود از پهلوانانی است که بعد از وصول به مقام پهلوانی از طرف
پیشوایان طریقت وپیران دلیل به اجازه استفاده از تاج فقر کلاه نمدی پیشوری
سه ترک به آنان داده می شود .


کلمات کلیدی: اصطلاحات زورخانه ای


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/2/22:: 4:0 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >


www.b-a-h-a-r-2-0.sub.ir رفتن به بالای صفحه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن