در مجمع انتخاباتی هیئت پهلوانی و زورخانه ای استان خراسان شمالی ،سید
منصور آل نبی با اخذ 10 رای از مجموع 17 رای مأخوذه برای مدت 4 سال به
عنوان رئیس هیئت پهلوانی و زورخانه ای آن استان برگزیده شد و برسلانی،
دیگر کاندید این مجمع 7 رای دیگر را کسب نمود.
در این مجمع که به ریاست نورالله هدایتی
،نایب رئیس فدراسیون برگزار شد ابتدا داورزنی مدیرکل تربیت بدنی استان
خراسان شمالی در خصوص لزوم توجه بیش از پیش به رشته ارزشمند زورخانه ای
اشاره کرد سپس هدایتی ،نایب رئیس فدراسیون ضمن ارائه مختصری از عملکرد
فدراسیون به نقش هیأت های شهرستانی و استانی در توسعه این داشته تاریخی در
بین جوانان و نوجوانان اشاره کرد و گفت : در بازدید از زورخانه های استان
، تحول و جوانگرایی را بعینه دیدم و تلاش مربیان ارزشمند استان در توسعه
وگسترش این رشته در بین جوانان قابل تقدیر است.
نایب رئیس فدراسیون در
حاشیه مجمع از زحمات برسلانی ،سرپرست پیشین هیئت و روغنی رئیس اسبق هیئت
پهلوانی و زورخانه ای استان تقدیر و تشکر بعمل آورد.
جاده مرا صدا می زند... جوان گفت... جاده مرا صدا می زند... راه مرا می خواند... بگذار بخواند! من کوله بار خویش را بسته ام پس قدم در راه خواهم گذاشت پا به پای جاده خواهم رفت. هم نفس با ثانیه ها خواهم دوید و می دانم که این راه راهی است پر چاه پر از کوره راه پر از پستی پر از بلندی پر از فراز پر از نشیب و پر از با تو بودن و پر از بی تو بودن و می خواهم که عاجزانه از تو بخواهم که راهنمای من گردی و مونس و انیس یار من شوی که محتاجم به راهنمایی تو در این راه پر از بیراهه ی زندگی پس مرا به سوی خویش بخوان و از آستان بلندت مران بگذار که زندگی هر آنچه می خواهد بکند و شیطان هر قدر که می تواند... چه غم؟ که من روئین روانم، به یمن اکسیر نام اعظم تو پس با نام تو که زیباترین نام عالم است برای من، گام در راه خواهم گذاشت و تو را می خوانم... و تو را خواهم خواند و تو را می گویم... و تو را خواهم گفت که نام تو گره گشای کورترین گره های عالم است برای من ای انتهای تمامی جاده های بی انتها... مهدی جان! منتظران ظهور |
کلمات کلیدی: آل یاسین
ساعت رسمى کشور از ساعت 24 روز اول فروردین 88 یک ساعت به جلو کشیده مىشود.
به گزارش خبرگزاری فارس، مجلس شورای اسلامی در سال 86 و پس از دو سال وقفه در جلو و عقب کشیدن ساعت رسمی کشور و به منظور صرفه جویی در مصرف برق کشور، قانونی تصویب کرد که بر اساس آن هر سال در ساعت 24 اول فروردین ساعت رسمی کشور یک ساعت به جلو کشیده شده و در ساعت 24 سی ام شهریور هر سال یکساعت به عقب کشیده میشود.
سابقه تغییر ساعت رسمی کشور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به سال 1370 باز میگردد که با مصوبه دولت وقت در جلسه 23 مرداد 70 مقرر شده بود از ابتدای سال 1371 هر سال در اول فروردین و سیام شهریور ساعت رسمی کشور یک ساعت جابجا شود تا اینکه دولتنهم در سال 1384 مصوبه مربوط به تغییر ساعت را لغو کرد و در سالهای 85 و 86 ساعت رسمی کشور بدون تغییر و به حالت اصلی خود باقی ماند اما در سال 86 مجلس شورای اسلامی قانونی چند خطی وضع کرد که بر اساس آن دوباره تغییر ساعت رسمی در کشور و از آغاز سال 87 اعمال شد.
این در حالی است که بر اساس گزارش وزارت نیرو، آمار مصرف برق در 6 ماهه نخست سال طی سالهای 81 تا 87 از عدم تاثیر جدی تغییر ساعت رسمی کشور در مصرف برق حکایت دارد، بطوریکه نسبت رشد مصرف برق در 6ماهه نخست سال 82 نسبت به 81، ده و دو دهم درصد، در سال83 نسبت به سال 82، هشت و هفت دهم درصد، در سال83 نسبت به سال 84، نه و هشت دهم درصد، بوده است که در این سالها تغییر ساعت در شش ماهه اول سال اعمال میشده است.
کلمات کلیدی: جلو کشیدن ساعت رسمى کشور
.: معلی بن خنیس روایت می کند که روز نوروزی به محضر امام صادق «ع» رسیدم، امام از من پرسید: آیا می دانی امروز چه روزی است؟ گفتم: فدایتان شوم، روزی است که ایرانیان آن را بزرگ می دارند و به یکدیگر هدیه می دهند. امام صادق «ع» فرمود: سوگند به خدا این بزرگداشت، علتی در زمانهای دور دارد که برای تو شرح می دهم تا بدانی.
ای معلی! روز نوروز، روزی است که خداوند از بندگانش پیمان گرفت که تنها او را بپرستند و شرک نورزند و به پیامبران و امامان و حجت هایشان ایمان بیاورند. این روز، اولین روزی است که در آن خورشید دمید و بادهای بارورکننده بر درختان وزید و گلها و شکوفه های زمین آفریده شد. این روز، روزی است که جبرئیل بر پیامبر نازل شد. نوروز، روزی است که پیامبر اکرم «ص» علی «ع» را بر دوش خود سوار کرد تا همچون ابراهیم «ع» بتهای عرب را درهم بکوبد و به زیر افکند. این روز، روزی است که برای بار دوم برای علی «ع» بیعت گرفته شد و در این روز، علی «ع» بر اهل نهروان پیروز شد. نوروز، روزی است که قائم ما و صاحب امر ظهور می کند و در این روز، بر دجال چیره می شود و او را در کنار کوفه به دار می زند. هیچ نوروزی نمی رسد، مگر اینکه ما در آن منتظر فرج هستیم.
.: در یک روز نوروزی، هدیه ای برای حضرت امیرالمؤمنین علی «ع» آوردند. حضرت فرمود: این چیست؟ گفتند: امروز نوروز است. حضرت فرمود: « پس در این صورت، هر روز ما را نوروز سازید. »
.: امام سجاد «ع»: در عید زینت کنید و به قدر توان دعا کنید. مبادا چنان کنید که چهره ظاهری شما زیبا و کردارتان ناپسند باشد.
.: نوروز، بهانه ای زیبا برای پاک کردن دل ها و شستن چشم هاست.
در روایت آمده است: « اذا رایتم الربیع فاکثروا ذکر النشور؛ هرگاه بهار را دیدید، یاد رستاخیز در شما بیشتر شود. »
.: چنانکه رسول گرامی اسلام« ص» فرموده است:
« آن کس که با تغییر دنیا از وضعی به وضع دیگر آگاه نشود، از غافلترین مردمان است. »
کلمات کلیدی: حدیث
| |
.: مرحوم علامه مجلسی در کتاب (( سماء والعالم )) از قول امام جعفر صادق (ع) روایت کرده است که روز اول فروردین حضرت آدم آفریده شده وآن روز، روز فرخنده ای برای طلب حاجت وبرآورده شدن آرزوهاست … کسب دانش، مسافرت وخرید وفروش در آن روز خجسته وبیماران رو به بهبودی می گذارند. |
کلمات کلیدی: حدیث نوروز
آغاز امامت دوازدهمین و آخرین وصیّ رسول الله(ص) در خود و با خود آغاز فصل دوری و جدا افتادگی را دارد، مبشّر از این فصل تمامی شرایط، مقتضیات و صلاحیّت زیستن و بودن با امام مبین و تجربة زندگی با حجت خدا را از دست داد. امّا از آنجا که به غلط، راز غیبت را نه به خود بلکه به امام و خالق امام معطوف میکنیم، به سور مینشینیم. از همین رو در اندیشة این دو مصیبت خودساخته و خود کرده فرو نمیرویم.
قبل از هر سخن باید دانست که امامت، عهدی است از سوی خدا و رسول خدا(ص) با مردانی برگزیده، چنان که امام صادق(ع) میفرمایند: «شما گمان میکنید هر کس از ما امامان که وصیّت میکند، به هر کسی که میخواهد وصیّت میکند؟ نه! لا والله ولکن عهدٌ من الله و رسوله؛ نه، به خدا قسم که عهدی از سوی خداوند و رسولش برای مردی پس از مردی (از ما خانواده) است تا به صاحبش برسد. حتّی ینهی الامر الی صاحبه (اصول کافی، ج 2، کتاب حجّت، ص 25)
امروز، عهد و امانت خدا، به حکم خدا به صاحب آن یعنی حجّت دوازهمین سپرده شد. از همین رو، امام عهدالله است، عهد و ودیعة خدا است که مراقبت و پاسداشت آن در عهدة بندگان خداست.
امام صادق(ع) میفرمایند: ما عهد خداییم، ودیعة الله فی عباده، سپرده و امانت خداییم در میان بندگانش، سخن حرم الله الاکبر، ما حرم اکبر خداییم، ما پناه خدا و پیمان خداییم، هر که به عهد ما بپاید به عهد خدا پاییده است؟ هر که آن را بشکند، پناه و عهد خدا را شکسته است.
نتیجة قطعی شکست و گسست عهد خدا که همان عهد امامت است، بیپناه شدن انسان در برابر بلایا و مسلّط شدن دشمنان خدا و از دست رفتن بسیاری از نعمتها در دنیا و ابتلاء سخت ما در آخرت و قیامت است.
در حقیقت، مردم، با شکست پی در پی عهد خدا، خود را بیپناه ساختند، سپر محافظ خودشان را از میان بر داشتند.
غیبت و تبعات بیشمار آن برای سالها و قرنها، حاصل شکست و گسست عهد خدا و عهد با امام بود که خداوند مردم را به حراست از آن امر فرموده بود. عهد با امام، امانت خداوند بود. چنان که ذکر کردم از قول معصوم عهدٌ من الله بود.
امام صادق(ع) فرمودند: ولایتنا ولایة الله، ولایت ما ولایت خداست. (همان، ج 3 / ح 3).
امام هشتم حضرت علی بن موسی الرّضا میفرمایند: امانت همان ولایت است که هر کس آن را به ناحق ادّعا کند، کافر است.
یکی از مهمترین اموری که عموماً دربارة آن کوتاهی میشود، بستن و گسستن عهد و پیمان است. هر عهدی که منعقد میشود، مسئولیتهایی را بر ما بار میکند. چنان که هرگاه شکسته و گسسته شود، تبعات خاصّ خود را به دنبال میآورد. ادعیه و زیارات، که عموماً سرسری قرائت میکنیم و رد میشویم، آکنده از تعهداتی است که بر زبان میآوریم لیکن دربارهاش مراقبت نداریم. راز بسیاری از گرهها در زندگی فردی و جمعی مسلمانان در همین عهود نانوشته است که به راحتی آب خوردن گسسته میشود. حضرت صاحب الزّمان(ع) در نامهای به جناب شیخ مفید پرده از راز غیبت برمیدارند و میفرمایند:
«اگر شیعیان که خداوند توفیق طاعتشان دهد به عهدی که با ما داشتند وفادار میماندند، فیض دیدار ما از آنان سلب نمیشد. از ما دور نساخته است آنان را مگر آنچه که میکنند و ما از آن با خبریم و از آن ناخشنود».
تا این عهد به نحو شایسته تجدید نشود و با حفاظت و حراست تمام امانت به صاحبش برگردانده نشود، این وضع و حال روز عصر غیبت و دوری تمامی نخواهد داشت. حضرت رسول مکرّم اسلام(ص) به امام علی(ع) فرمودند، ای علی، مَثَل الامام مثل الکعبه، مَثَل امام مَثَل کعبه است، ای علی تو به سان کعبهای که سوی او میروند نه آنکه او برود. پس اگر مردم به سوی تو آمدند و حکومت را به تو سپردند، بپذیر و اگر نه صبر کن تا آنان به سوی تو بیایند.
یک بار عرض کردم رابطه را عکس کردهایم، معنی انتظار را بد فهمیدهایم. منتظر حقیقی حضرت صاحب الزّمان(ع) است. منتظر حکم خداست و اذن او امّا از دیگر سو، اجازه میخواهم عرض کنم آن صاحب حق، منتظر ماست تا امانت را و عهد را به ایشان برگردانیم. آنچه را که به حق گسستیم و غیبت حجّت و ولیّ خدا را باعث شدیم.
حضرت علی بن موسی الرّضا(ع) دربارة این «حقّ امام» میفرمایند:
«ما به خاطر رسول اکرم(ص) حقّی بر گردن شما داریم و شما نیز حقّی بر گردن ما دارید، هرگاه شما حقّ ما را دادید ما نیز به وظیفة خویش عمل خواهیم کرد». (المفید، الارشاد، ص 311) آل البیت
سر به هوا راه را گرفته و میرویم و هر روز و شب دل در گرو دلبری میگذاریم و هیچ به عهد بر زمین مانده و امانت به تاراج رفته نمیاندیشیم و آنگاه با شاعرانههایی بیخاصیّت و تأثیر از دوری و فراغ و هجران و غیبت میگوییم.
امام معصوم که با کسی مزاح ندارد، امام محمّدباقر(ع) میفرمایند:
پنج چیز است که اگر درک کردید، از آنها به خدا پناه ببرید، از جمله آن پنج چیز میفرمایند: عهد و پیمان خدا و رسولش را نشکنند، جز آنکه خدا دشمن آنها را بر آنها مسلّط کند و هر چه را دارند، از آنها بگیرد. (اصول، ج 5، ایمان و کفر، عقوبت گناه)
در تکلیف ماست که از خداوند بخواهیم ما را در درک عهد شکسته شده و پیمان فراموش شده یاری دهد. تا شاید با این درک به خدا پناه ببریم، عهد نو کنیم، امانت را به صاحبش برگردانیم و خود رسم بندهپروری را میداند، آنگاه به وظیفة خودشان که اعمال ولایت و سرپرستی تامّ و تمام در ساحتهای دنیایی و آخرتی است، عمل میکنند و ما را از همة آنچه بدان مبتلاییم نجات میدهند. ان شاء الله.
کلمات کلیدی: عهد با امام
| |
اولین لحظه ی غفلت امان ز لحظه ی غفلت که شاهدم هستی نمی دانم غیبت تو از کجا شروع شد؛ اما شاید از آن لحظه ای که عادم طعم میوه ی ممنوعه را چشید، تو به غربت تن دادی. شاید همان لحظه ای که خناس وارد وجود آدم گشت، تو غایب شدی. غیبت تو از آن لحظه ای شروع شد که حیا در بازار دیدگان تو به تاراج رفت، معرفت گمنام شد و عشق را با ترازوی هوس سنجیدند. غربت تو از آن لحظه ای شروع شد که حتی امر امامت را جاه طلبانی چون عمویت جعفر کذاب به بازی گرفتند و از آن پس چقدر زیاد شدند جعفرهای کذاب و مهدی های دروغین. غیبتت شاید آنگاه بود که من در نگاه تو به دنبال خویش گشتم و به جای تو، نفس سرکشم را پسندیدم. غربت تو از اولین لحظه ی غفلت من آغاز شد، از آن لحظه ای که چشمانم به جای دیدن نور تو رنگهای دنیا را پسندید، از آن لحظه ای که سنگینی سکوت تو مرا به فریاد به سوی خویش واداشت. آری مولا جان! غیبت تو از اولین گناه من شروع شد. و من بارها فهمیدم که تو غایب نیستی، و هزاران بار اعتراف کردم که: یار نزدیک تر از من به من است وین عجب بین که من از خود دورم آقا! من غایبم. در صراط مستقیمی که تو هستی من نیستم. من راه را گم کرده ام و از تو دور شده ام و گرنه صراط مستقیم که هیچگاه غایب نمی شود. پی نوشت: 1ـ در تفسیر آیه ی6 سوره ی حمد،صراط مستقیم، امام معصوم(ع) تفسیر شده است. |
کلمات کلیدی: آل یاسین
| |
رسول اکرم (ص) می فرمایند: |
کلمات کلیدی: حدیث روزانه
|
کلمات کلیدی: تبریک تولد پیامبروامام ششم شیعیان