سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و مردى پیش روى امام ( ع ) دیگرى را به پسرى که برایش زاده بود چنین مبارک باد گفت : تو را مبارک باد این گزیده سوار که خدایت داد . امام فرمود : ] چنین مگو ، بگو : بخشنده را سپاس بدار ، و بخشیده بر تو مبارک باد و به کمال خود رساد و نیکویى او روزیت بواد . [نهج البلاغه]
زورخانه - منوچهر عطاءالهی
پیوندها
عشق یعنی ...

عشق یعنی انتظار و انتظار
عشق یعنی هر چه بینی عکس یار

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر
عشق یعنی سجده ها با چشم تر

عشق یعنی دیده بر در دوختن
عشق یعنی از فراقش سوختن

عشق یعنی سر به در آویختن
عشق یعنی اشک حسرت ریختن

عشق یعنی لحظه های ناب ناب
عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی بنده فرمان شدن
عشق یعنی تا ابد رسوا شدن

عشق یعنی گم شدن در کوی دوست
عشق یعنی هر چه در دل آرزوست

عشق یعنی یک تبسم یک نماز
عشق یعنی عالمی راز و نیاز

عشق یعنی سوختن یا ساختن
عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی همچو من شیدا شدن
عشق یعنی قطره و دریا شدن

عشق یعنی پیش محبوبت بمیر
عشق یعنی از رضایش عمر بگیر

عشق یعنی زندگی را بندگی
عشق یعنی بندگی و آزادگی

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 89/3/15:: 6:0 عصر     |     () نظر

آل یاسین

دست از او برندار

بنا به نقل ابن سعد در «طبقات»، «مسلم بن عوسجه» از صحابه ی پیامبر(ص) و مردی شجاع بود که در کوفه اقامت داشت. او جزو کسانی بود که به حسین بن علی(ع) نامه نوشتند و ایشان را به کوفه دعوت نمودند، او برخلاف اکثر کوفیان، بر پیمان و عهد خویش، استوار ماند و پس از ورود ابن زیاد به کوفه و کشته شدن مسلم بن عقیل، برای حمایت از امام حسین(ع)، به همراه اهل و عیالش از کوفه، خارج و به ان حضرت ملحق گردید و تا آخرین قطره ی خونش، از امام خود حمایت نمود.
در تاریخ آمده است، هنگامی که مسلم بن عوسجه با تن خون آلود به روی خاک افتاد، حسین بن علی(ع) به همراه حبیب بن مظاهر به بالین او آمد و در کنارش نشست و فرمود:«ای مسلم! خدا تو را مورد رحمت قرار دهد» و سپس این آیه را تلاوت نمود:«از مؤمنان، مردانی هستند که به آنچه با خدا پیمان بسته اند، صادقانه وفا کردند. برخی از آنان، پیمانشان را به انجام رساندند[و به شرف شهادت نائل شدند] و برخی از آنان[شهادت را] انتظار می برند و هیچ تغییر و تبدیلی[در پیمانشان] نداده اند»(1)
پس از آن، حبیب بن مظاهر خطاب به مسلم گفت:« اگر چه تحمل مصیبت کشته شدن تو برای من سخت است، ولی به تو مژده می دهم که تا لحظاتی دیگر، وارد بهشت خواهی شد». مسلم در پاسخ وی گفت:«جزاک ا.. خیرا». حبیب به گفتارش ادامه داد:«اگر می دانستم که پس از تو بلافاصله به میدان نخواهم رفت، دوست داشتم اگر وصیتی داری انجام دهم». مسلم با صدایی ضعیف و در حالی که به حسین بن علی(ع) اشاره می نمود، جواب داد:«وصیت من این است که تا آخرین قطره ی خون، دست از او برنداری». حبیب گفت:«به خدا سوگند؛ که این وصیت تو را عمل خواهم کرد» و در همین گفتگو بود که مسلم بن عوسجه، جان به جان آفرین تسلیم کرد و روح بزرگش به شهدای دیگر اسلام پیوست.(2)
و اما در این زمانه امام زمان ما نیز انتظار دارد که ما به آن پیمانی که در «عالم ذر» با خدا، رسول(ص) و امام معصوممان بسته ایم وفادار باشیم. حبیب امام مهدی(ع) باید من و تو باشیم و وصیت مسلم بن عوسجه می تواند به من و تو نیز باشد که:«تا آخرین قطره ی خونت دست از امام زمانت برندار.» پس بیایید همیشه و هر لحظه دست از امام زمانمان برنداریم، در دوران غیبت با اعمالمان یاریش کنیم تا إن شاء ا... در زمان ظهور از یاوران راستین او بوده و به سعادت و رستگاری برسیم.

پی نوشت: 1ـ سوره ی احزاب، آیه ی 23 /// 2- برگرفته از کتاب«سخنان حسین بن علی(ع) از مدینه تا کربلا، محمد صادق نجمی

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 89/3/8:: 6:0 عصر     |     () نظر

یا أیها العزیز مسنا و أهلنا الضر ...

آقای من، عزیز عالم وجود، بر ما رحم کن که حتی بضاعة مزجاتی نداریم. شرمنده از گناهیم و سر به زیر انداخته، سر تا پا ادعائیم و حتی کلافی برای خریداریت نیندوخته ایم. نمی دانم با چه رویی در صف گدایانت آمده ایم، مایی که از نادانی چاه غربت را برایت پسندیده ایم، مایی که بودنت را فراموش کرده ایم، مهربانی هایت را نادیده انگاشته ایم، فقط گهگاه بر پیراهن غربت آلودی که خودمان برایت رنگینش کرده بودیم با خون دلت، گریه کردیم.
اما حالا به این نتیجه رسیده ایم که می خواهیمت، همانگونه که لب تشنه آب را، شاید این هم برای خودمان باشد، شاید از فقر و گرسنگی به جست و جویت آمده ایم، گرسنه ی محبت خدا شده ایم، تشنه ی باران رحمتیم، آخر بعد از تو ما فقط قحطی دیده ایم؛ قحطی نور، حتما خبر داری که در ظلمتکده ی دنیا چه می کشیم؟ آقا، هر صبح با ایمان از خواب بیدار می شویم، اما شب که می شود از ایمان خبری نیست(1)، کجا جایش گذاشته ایم، خدا می داند!!!
آخر آقا جان دینداری سخت است، مانند گرفتن پاره های آتش در دست؛ بلکه سخت تر. انگار تمام نیروها دست به دست هم داده اند تا دین را از ما بگیرند، از شیطان و سپاهش گرفته تا نفس سرکشمان که نیرویش به واسطه ی گناهانمان روز به روز بیشتر می شود، تا حتی پدران و مادرانمان که طبق گفته ی رسول خدا(ص) ما را ناخودگاه از دین منع می کنند، شاید چون دست ظریف ما را در حد آتش نمی بینند. دقیقا مصداق جوانهای آخرالزمانی شده ایم، مگرنه...
در به در به دنبال فهمیدنت، به دنبال درک حضورت می گردیم، هر چند هر لحظه می توانیم احساست کنیم، اما نمی توانیم طعم حضورت را توصیف کنیم،به همین دلیل دین ما را انکار می کنند، رنگ نگاهت را انگار کسی نمی داند، اما هر چه هست آنقدر جذاب و زیباست که آتش را در دستهایمان احساس نمی کنیم، برای چیدن گل حضورت حاضریم تمام تیغهای تمام درختهای قتاد(2) را بکنیم.(3)
بیابان گردی را سخت ترین آوارگی می نامند، اما مولایم آگاهی که حاضریم تمام هستی مان را بگذاریم و به بیابان پناه ببریم، می خواهیم شبیه خودت شویم. مولا یاریمان کن که از ما هیچ جز زشتی به بار نمی آید، هر چه برای ظهورت می کاریم شیطان به لحظه ای خراب می کند و چیزی برای درو نمی ماند، شاید چون هنوز سرتاپای وجودمان را خاکهای دنیا گرفته، ما هنوز نتوانسته ایم روح خدایی را که در ما دمیده شده پیدا کنیم، ما هنوز اسیر آب و گلیم، خودت یاریمان کن یا أیها العزیز...

پی نوشت:
1ـ غیبت نعمانی، باب 12، ح12؛ معرفت امام عصر(ع)، ص300 /// 2- قتاد نام درختی سخت است که خارهای آن مانند سوزن است. و در عربی برای کارهای بسیار سخت و دشوار، تراشیدن خارهای قتاد با دست، به عنوان ضرب المقل به کار می رود. /// 3- اصول کافی، ج1، ص335؛ معرفت امام عصر(ع)، ص305


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/7/2:: 2:0 عصر     |     () نظر

چشمهای ناظر او و خدمت من

یکی از دوستان پاک دل و با محبت که از عاشقان حضرت ولی عصر(عج) هستند به نام حاج آقا مهدی اراکی داستان ملاقات خود با امام زمان(عج) در مکه ی معظمه را این چنین نقل می کنند:
عمری آرزوی زیارت خانه ی خدا را داشتم، اما نه زیارتی بی توجه و بدون معرفت، بلکه دوست داشتم زیارتی نصیبم شود که حال توجه خوبی داشته باشم و لیاقت ملاقات با امام زمانم را هم پیدا کنم. سالها گذشت ولی این توفیق نصیبم نشد تا اینکه بالاخره امسال این لطف شامل حالم شد و علت اصلی این توفیات را بیشتر در یک چیز می دانم و آن خدمتی بود که به یک پیرمرد تنها و از پا افتاده کردم و او در عوض برایم دعا کرد.
اما جریان ملاقات از این قرار بود: از ابتدای سفر نیتم دیدن روی امام زمانم بود، در مدینه آرامش خوبی داشتم و اصلا نگرانی نداشتم، تمام کارها و برنامه های زیارتی را به خوبی انجام دادیم و به سوی مکه حرکت کردیم.
تا قدم در مکه گذاشتیم، دلم متحول شد، خیلی متلاطم بودم و دیگر آن آرامش را نداشتم، دلم دنبال گمشده ای می گشت. حال عجیبی داشتم، چند روزی گذشت، خبری نشد، عطشم برای دیدار محبوبم شدیدتر شده بود و هر لحظه به فکر آقا امام زمانم (ع) بودم.
وقتی همراه همسرم برای طواف خانه ی خدا رفتیم، چون من حال و هوائی داشتم که زیاد حواسم به تعداد دور زدنها نبود، لذا به خانمم گفتم شما با تسبیح هفت مرتبه ی طواف را حساب کن و وقتی هفت بار شد مرا خبر کن و با دست به من بزن تا از دور خارج شویم.
همین طور مشغول طواف بودیم که ناگهان عربی تصادفی به من زد و من فکر کردم خانمم با دست به من اشاره کرده که هفت دور تمام شده در حالی که دور هفتم نشده بود، لذا برگشتم و به خانمم گفتم که هنوز که هفت بار تمام نشده، خانمم گفت من نبودم.
ناگهان در همین حال سید بسیار زیبایی را دیدم، قبای بلند به تن پوشیده بود و عمامه ی مشکی بر سر نهاده بود، با قدی بلند و گردنی زیبا و کشیده و چهره ای ملکوتی و دلنشین، آقا رو به من کرده و با من چند کلمه ای صحبت نمودند. من آن موقع محو جمال و کمال آقا بودم و به چیزی دیگر توجه نداشتم. چند لحظه با آقا مشغول طواف بودیم، شخصی حواس مرا پرت کرد، تا سرم را برگرداندم دیگر آن آقا را ندیدم!
یک لحظه به خود آمدم که خدایا این سید بزرگوار که بود؟ آنگاه متوجه شدم و به دلم یقین شد که او همان کهف حصین و نور مبین و کشتی نجات انسانها حضرت حجت بن الحسن(عج) بوده و من به لطف خدا توفیق تشرف به محضر او را پیدا کرده ام.(1)

پی نوشت: 1ـ ملاقات با امام زمان(ع) در عصر حاضر ،ص137؛ مجله ی صاحب الزمان(ع)، شماره ی 15


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/6/31:: 2:0 عصر     |     () نظر

امام زمان (عج)ساده لوح نمی خواهد

می بخشیداین تیتر را انتخاب کرده ایم ولی چه می شود کرد.در تاریخ اسلام از جریان مهدویت سوءاستفاده های فراوانی شده است که از آن با وازه "متمهدیان" نام برده می شود.بد نیست به این خبر توجه کنید.
زنی با ادعای همسری امام زمان (عج)دستگیر شد!این زن یکسال پیش ادعای خود را علنی ساخته بود و بسیاری از زنان ساده دل نیز به او گرویده بودند این زن موفق شده بود صدها میلیون تومان پول برای احداث یک حسینیه بسیار بزرگ از مریدان خود دریافت نماید. وی کارهای اولیه احداث این حسینیه را نیز به انجام رسانده بود. دو سال پیش نیز زنی در سعادت آباد تهران دستگیر شد او ادعای ارتباط با امام زمان (عج)و داشتن نمایندگی از مراجع راداشت.او دعا نویسی و بخت گشایی زنان و دختران را وسیله کسب در آمد سرشار خود کر ده بود.باورتان نمی شود خودروی او حداقل 300 میلیون ریال قیمت داشت.
حال خود قضاوت کنید آیا امام زمان (عج) یارانی به این سادگی می خواهد؟ آیا چنین یاورانی می توانند کشور داری کنند و حکومت جهانی پدید اورند؟ پس بکوشیم تا از سر شناخت یاور آن حضرت (عج) باشیم.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/6/22:: 3:0 عصر     |     () نظر

هیزم اعمال ما

عمریست که مردم مدینه و کوفه را منع می کنیم و هر جا که می رسد آنها را سرزنش می کنیم و سرکوفت می زنیم.
چه کسی باید ما را منع کند؟! حتما آیندگانمان، فرزندانمان، که چرا والدینشان گامی برای دوست برنداشتند.
هر سال در ایام فاطمیه بر سر و سینه می زنیم و از فراق مادر اشک می ریزیم ولی دریغ از درک کار مادر، دریغ از درک احساس پدر!!! افسوس که چشم ظاهر بینمان آنچه را که باید، نمی بیند. این خاندان از مادر تا فرزند همه عاشقند. فاطمه عاشق علی است و برای او که معنا و تفسیر ولایت و حقانیت است فدا می شود. حسین(ع) فرزندانش را برای یار قربانی می کند و فرزندش مهدی(عج) عمریست که در کلبه ی احزان منتظر 313 مرد است. این عین عشق است. آنوقت ما تمام روزهایمان را در خواب و غفلت به سر می بریم و فقط جمعه ها از او یاد می کنیم. چرا باید در جمعه حبسش کنیم؛ کسی را که در تمامی لحظات از یاد ما غافل نیست، او که از غم ما دلش می گیرد، با گریه ی ما اشک می ریزد، بعد از دعاهایمان آمین می گوید.
این روزها از غربت فاطمه(س) دلگیریم، اما هیچ فکر کرده ایم که مهدی(عج) چقدر شبیه مادر است. اگر آن روزها مادرش از جاهلانی که به ظاهر پوستین جاهلیت از تن بیرون کشیده بودند سیلی خورد. امروز مهدی(ع) نه تنها از وهابیون جاهل و کافران و گمراهان دنیا؛ که از اعمال ما سیلی می خورد. این غفلت و اعمال ماست که هیزم می شود برای آتش زدن قلب صبورش.
بیایید در این ایام فاطمیه تصمیمی بگیریم به اندازه ی فاطمیه بزرگ. بیایید درس شیعه بودن را از حضرت فاطمه(س) یاد بگیریم که جانش را فدای ولی خدا کرد. اگر جان بر کف گرفته ای بسم ا... حرکت کن، شاید دل تو جایگزین چاهی شود که مولا برای درد دل کردن کم دارد.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/6/16:: 9:0 عصر     |     () نظر

آل یاسین

باران مهربان

آفتاب سوزان تابستان برهمه جا تابیده و چندین ماه است که باران نباریده. زمین خشک شده و تمامی درختان از تشنگی له له می زنند و نزدیک است که خشک شوند. سبزه ها همه زرد شده و گل ها پژمرده اند. هیچ چیز نمی روید. و هیچ میوه ای به بار نمی نشیند. پرندگان از شدت گرما به سایه ها پناه برده اند. و حکومت گرما بر سرتاسر دشت حکم فرماست. نه آبی نه بارانی و نه هیچ چیز دیگری. براستی! اگر باران نیابد، آن وقت چه؟ اگر این گرمای سخت و این تشنگی فراوان با باران فرو ننشیند ‌چه؟
آن وقت است که همه درختان خشک شوند. و میوه ها بسوزند. و محصولات همه از بین بروند. قحطی و خشک سالی همه جا را فرا بگیرد. وهمه از بی آبی تلف شوند.
دوران غیبت امام زمان علیه السلام هم مثل آن تابسان بی آب و گرمای طاقت فرساست. تمام دلها مرده اند. و به خاطر قحط سالی ایمان، دیگر هیچ چیزی در آنها نمی روید. گل های مهربانی پژمرده اند و پرندگان سفید عدالت در دور دست ها پنهان گشته اند. زمین خشکیده و چون کویری ترک خورده است. چهره ی زمین از آتش ظلم سوخته است. و دیگر شادابی و طراوتی برایش نمانده است.
و او مثل باران است. بارانی برای شستن تمام سیاهی ها و زشتی ها از چهره ی زمین. بارانی که مهربانی را در دل ها خواهد رویانید. و گل های زیبا را با طراوت خواهد کرد. بارانی که با لطافت خود عدالت را زنده خواهد کرد. و تمام پرندگان سفید صلح را به لانه هایشان باز خواهد گرداند. او پیک دوستی است. و تمام خوبی ها را به گرد یکدیگر خواهد آورد. همانطور که بعد از باران طبیعت یک پارچه شادی می شود، با ظهور او نیز همه یک دل و یک صدا خواهند شد. او کینه ها را خواهد شست. و جایش بذر محبت خواهد کاشت.
آری! او باران رحمت الهی است برای بندگان. پس سلام خداوند بر او باد که به یمن قدومش تمام دل ها بهاری خواهند شد.

حدیث :
امام رضا علیه السلام می فرمایند:
امام: ابر بارنده ، باران پی درپی، خورشید نور بخش، آسمان سایه افکن، زمین گسترده، چشمه ی جوشان، برکه ی زلال و باغ سرسبز و پر از گل است.
اصول کافی، ج 1، ص 286

منبع: وبلاگ زیباترین کشتی هدایت


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/6/13:: 3:0 عصر     |     () نظر

مهر نگاه یار

هنگامی که در دوره ی دبیرستان در شهر قم درس می خواندیم، یکی از شبهای عاشورا به اتفاق دوستی تصمیم گرفتیم به مسجد جمکران مشرف شویم و در آن جا نماز شب عاشورا که یکصد رکعت است و در هر رکعت یک بار سوره ی حمد و سه بار سوره ی توحید خوانده می شود اقامه کنیم.
چون شب چهارشنبه و شب جمعه نبود، بنابراین ماشینی به آن سمت رفت و آمد نمی کرد.
برای رفتن به مسجد جمکران، دوچرخه ای را از یم دوچرخه فروشی روبه روی پل آهنچی کرایه کردیم و دو نفری به راه افتادیم. هنگامی که به مسجد رسیدیم، در بسته بود و دربان، اجازه ی ورود نمی داد. به هر حال با اصرار زیاد، از ایشان خواستیم و ایشان هم در را باز کرد و وارد مسجد شدیم.
دو تایی قرار گذاشتیم که نماز را بخوانیم و هر کس سعی می کرد از دیگری جلو بزند.
من یکی از دو رکعت ها را تمام کرده بودم که بی توجه به هر چیزی، نگاه به سمت راست نمودم و متوجه شدم که آقای بزرگواری سلام نمازش را داده و به حالت تشهد نشسته است. من بی اختیار به ایشان نگاه کردم و آن بزرگوار هم در حالی که تبسمی بر لب داشت، به من نگاه می کرد.
اما بدون درنگ، برخاستم و دو رکعت بعدی را شروع کردم تا از دوستم عقب نیافتم. در بین نماز، یادم آمد که آن آقایی که با لبخند محبت آمیز خود به من نگاه می کرد چه کسی بود؟ نماز را که سلام دادم، نگاهم را به سمت راست برگرداندم، اما ایشان را ندیدم. هر چه چشم انداخنتم از ایشان اثری نیافتم.
به سراغ رفیقم رفتم، او هم اطلاعی نداشت. از نگهبان پرسیدیم، او گفت که در بسته و کسی تا کنون وارد نشده است.
آنجا بود که متوجه شدیم چه توفیقی برای ما به دست آمده، اما ما متوجه آن نشده ایم و آن وجود شریف، به یقین، امام عصر(عج) بوده است.(1)

پی نوشت:
1ـ کتاب مهر نگاه اولیاء، از زبان سید آزادگان حجت الاسلام و المسلمین سید علی اکبر ابوترابی، به کوشش عبدالمجید رحمانیان، ص53


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/6/8:: 3:0 عصر     |     () نظر

امام زمان (عج)ساده لوح نمی خواهد

می بخشیداین تیتر را انتخاب کرده ایم ولی چه می شود کرد.در تاریخ اسلام از جریان مهدویت سوءاستفاده های فراوانی شده است که از آن با وازه "متمهدیان" نام برده می شود.بد نیست به این خبر توجه کنید.
زنی با ادعای همسری امام زمان (عج)دستگیر شد!این زن یکسال پیش ادعای خود را علنی ساخته بود و بسیاری از زنان ساده دل نیز به او گرویده بودند این زن موفق شده بود صدها میلیون تومان پول برای احداث یک حسینیه بسیار بزرگ از مریدان خود دریافت نماید. وی کارهای اولیه احداث این حسینیه را نیز به انجام رسانده بود. دو سال پیش نیز زنی در سعادت آباد تهران دستگیر شد او ادعای ارتباط با امام زمان (عج)و داشتن نمایندگی از مراجع راداشت.او دعا نویسی و بخت گشایی زنان و دختران را وسیله کسب در آمد سرشار خود کر ده بود.باورتان نمی شود خودروی او حداقل 300 میلیون ریال قیمت داشت.
حال خود قضاوت کنید آیا امام زمان (عج) یارانی به این سادگی می خواهد؟ آیا چنین یاورانی می توانند کشور داری کنند و حکومت جهانی پدید اورند؟ پس بکوشیم تا از سر شناخت یاور آن حضرت (عج) باشیم.


کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/4/30:: 4:0 عصر     |     () نظر
پرستوها

خدا نه! شکل انسان نه، جدا از رنگ‌ها، بوها
ترا با خویش می‌سنجند دنیای ترازوها

کتابی! آیه‌هایت هر ورق معنای خورشیدی است
جهان آینه کور است و... تفسیر ارسطورها!

نسیمی! بوی گندمزار در تو می‌دود هر دم
نه! سودای شرابی در تو می‌رقصند، هندوها

نماز سبز گلدان‌های نومیدی اجابت کن
بیاری گل، بریزی عطر، در دستان شب بوها

تو راز سر به مهر غنچه‌هایی ای بهار سبز
بیا بگذار شیرین بگذرد اوقات کندوها

قیامت در قیامت رستخیز شاعران هستی
طرب در من ندارد رقص خلخال و النگوها

کمان در دست ابروها، جهان دست پری‌روها
خوشم با این هیاهوها، چه اشراقی است آن سوها!؟

طلسم دیر سال خاک شاید بشکند امشب
که بر خود حرز می‌بندند اینجا سحر و جادوها

پرستوها که برگردند فال عشق می‌گیریم
پرستوها! پرستوها پرستوها پرستوها
 

کلمات کلیدی: آل یاسین


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 88/4/29:: 4:0 عصر     |     () نظر
   1   2   3      >


www.b-a-h-a-r-2-0.sub.ir رفتن به بالای صفحه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن