سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه دو مسلمان یکدیگر را ببینند و یکی از آنان به دیگری سلام کند و با او دست دهد، محبوب ترین آنان نزد خداوند، خوش روترین آنان نسبت به دیگری است . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
زورخانه - منوچهر عطاءالهی
پیوندها
امین رشید لمیر، از خراسان رضوی، پهلوان سال 1387 ایران شد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، در سومین و آخرین روز از دومین دوره رقابت های ورزش های زورخانه ای و کشتی پهلوانی قهرمانی کشور که در تالار ورزشی شهدای هفتم تیر تهران برگزار شد، امین رشید لمیر، با برتری بر همه حریفان، به مسابقه نهایی رسید.

این ورزشگار خراسانی، در مسابقه نهایی نیز برادر خود، امیر رشید لمیر را مغلوب کرد و به عنوان پهلوان ایران در سال 1387 شناخته شد و بهرام افشارزاده، دبیر کل کمیته ملّی المپیک نیز نشان طلا را بر گردن امین رشید لمیر آویخت.


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/30:: 12:46 عصر     |     () نظر

در دومین دوره مسابقات پهلوانی و زورخانه‌ای غدیر که با حضور ? ????ورزشکار در وزن ? +???کیلو از ????تا ????آذرماه در ???رشته برگزار شد، در مجموع تیمی خراسان رضوی به مقام قهرمانی دست یافت.

سعید علی آبادی مدیر روابط عمومی فدراسیون ورزش پهلوانی و زورخانه‌ای روز جمعه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا ،افزود: در این دوره از مسابقات همچنین تیم‌های اصفهان و تهران به ترتیب به مقام‌های دوم و سوم دست یافتند.

 نفرات اول تا سوم هر ماده را بدین شرح می باشد:
کباده:
حسین بشیری از همدان (اول)، نقی خراسانی از خراسان رضوی(دوم)، عباس عراقی از اصفهان (سوم )
سنگ :
حمید جوادیان از اصفهان (اول)، حسین شاه پرور از تهران (دوم )،محمد مشهدی امین از توایع تهران (سوم )
چرخ چمنی :
ابوالفضل رمضانی نژاد از خراسان رضوی (اول)، بهروز روشن از مرکزی (دوم )، احمد پورمحمد حسین از مازندران (سوم)
چرخ تیز:
بهروز روشن از مرکزی (اول)، میثم موحدی از کرج (دوم)، نوید رییس المحدثین از خراسان رضوی (سوم)
میل‌گیری سنگین :
داود غیرتی از اصفهان (اول)، یدالله زنگنه از تهران (دوم )، مهدی دهقان از چهار محال و بختیاری (سوم )
میل بازی :
حمید رضا اعرابی از تهران (اول)، سید حمید رضا ترابی موسوی از کرمان(دوم )، حسن پیشقدم از خراسان رضوی (سوم)
به گفته علی آبادی، در کشتی پهلوانی نیز برای شناخت پهلوان سال ?????? کشور، پس از سه روز رقابت فشرده، امین رشید لمیر در مسابقه‌ای که با برادر خود، امیر رشید لمیر برگزار کرد موفق به کسب مقام پهلوانی شد.

امیر رشید لمیر در وقت دوم این مسابقه به رسم پهلوانی در مقابل برادر خود (امین) حاضر به ادامه کشتی نشد و امین رشید لمیر به عنوان پهلوان سال ???? معرفی و امیر نایب پهلوان شد.

آرش مردانی نیز در مسابقه رده بندی حریف خود را شکست داد و پهلوان سوم کشور لقب گرفت .

دومین دوره مسابقات پهلوانی و زورخانه‌ای غدیر در ورزشگاه شهدای هفتم تیر برگزار شد.



نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/30:: 12:45 عصر     |     () نظر

رئیس فدراسیون پهلوانی و زورخانه ای احیای این ورزش سنتی را در گرو عزم ملی دانست و درخصوص استانداردسازی زورخانه ها درآینده نزدیک اظهار امیدواری نمود.
    سردار علیرضا صفارزاده در جمع خبرنگاران با تشریح اهم فعالیت های این فدراسیون از شرکت رشته پهلوانی و زورخانه ای در دومین دوره بازی های کشورهای اسلامی خبر دادو با اشاره به کمک سه میلیارد تومانی شورای شهر به زورخانه های شهر تهران یادآور شد : بسیاری از زورخانه ها در دست باز سازی است و در یک سال گذشته 100 زورخانه دراقصی نقاط کشور احیاگر گردیده وگشوده شده است.
    صفارزاده با قلمداد کردن اجرای موفق نخستین دوره لیگ کشتی پهلوانی و زورخانه ای خاطر نشان کرد: در لیگ دوم تیم های استقلال و پیروزی هم حضور خواهند داشت.
    رئیس فدراسیون مسابقات قهرمانی جام غدیر را یکی از مهمترین برنامه های فدراسیون دانست وگفت: این رقابت ها در گرامیداشت عید سعید غدیر با حضور 170 ورزشکار پهلوانی وزورخانه ای در کشتی پهلوانی، سنگ ، کباده ، میل سنگین، چرخ تیز وچمنی با همنوایی مرشدان 25 استان از 5 دی در سالن شهید افراسیابی تهران آغاز می شود و برای دهه فجر از 20 کشور دعوت شده . وی خبر داد سال آینده نیز تیم هایی از کشورمان به مسابقه های آسیایی اندونزی وهمچنین قهرمانی جهان کره اعزام می شوند که چهارمین دوره آن در شهر پوسان برگزار خواهد شد.
    صفارزاده با اشاره به کمک 500 میلیون تومانی به احیای زورخانه های کشور گفت : در حال حاضر 482 زورخانه در کشور وجود دارد و قرار است از طریق استانداری بزودی 21 زورخانه در همدان تحویل فدراسیون گردد.
    رئیس فدراسیون با ابراز تاسف از جایگاه فعلی این ورزش یادآور شد. با توجه به تصمیمات مهمی که جهت احیا و توسعه این ورزش اتخاذ شده در آینده نزدیک در این رشته کهن ، تاریخی وملی که از آ داب و رسوم خاصی برخوردار وبا فرهنگ ، هنر واخلاق آ میخته است شاهد تحول همه جانبه خواهیم بود. وی درباره عملکرد یک سال اخیر فدراسیون گفت: تلاش برای افزایش سطح کمی وکیفی آموزش ها ، برگزاری مسابقه ها درهشت گروه سنی، طراحی و اجرای اولین دوره لیگ با حضور 6 تیم در 11 رشته به صورت دوره ای و ایجاد تعامل با وزارتخانه ها ازجمله فعالیت های انجام شده است و بازسازی و روزآ مد شدن از لحاظ فنی وفرهنگی، رونق و توسعه وهماهنگی همه ارگان ها در احیای این ورزش در دستور کار فدراسیون قرار دارد.
    وی تلاش برای تصویب طرح جامع احیا وتوسعه ورزش پهلوانی ، زورخانه ای به همراه تدوین آئین نامه پهلوانی ، طرح رتبه بندی ورزشکاران ، انجام پروژه های تحقیقاتی ، فرهنگی ، اجتماعی وارتقای سطح بهداشت وزیباسازی زورخانه ها را از دیگر برنامه های تحت اقدام فدراسیون بر شمرد. 



نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:34 صبح     |     () نظر
  
رخداد غدیر در ذى‏حجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛

غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛

نشانه‏اى است از تداوم خط نبوت؛

چشمه‏اى است که تا پایان هستى مى‏جوشد؛

غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛

روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛

غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛

پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.

پیام تبریک
غدیر، سرچشمه همیشه‏جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‏داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‏خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‏کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در ولایت على علیه‏السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‏حجه که قافله‏هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‏کردند و عده‏اى از پسِ حضرت مى‏آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‏اند، بازآیند و آنان که نیامده‏اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‏دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.

آن‏گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‏هاى یک‏صدا و بلند، دست على علیه‏السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‏هاى على علیه‏السلام از دیدگاه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‏السلام ، بر فضیلت‏هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‏تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‏هایى است که هیچ‏کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‏طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‏کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‏کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن
آیه‏اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام نازل شد، از یک‏سو، بیان‏گر اهمیت فوق‏العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‏دهنده نگرانى‏هاى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‏داند و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.

آیه‏اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‏ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

غدیر در کلام معصومان علیهم‏السلام
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‏السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‏کند که روزى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رو به امیر مؤمنان على علیه‏السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

حضرت فاطمه علیهاالسلام
از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‏اید؟»

امام حسن علیه‏السلام
امام حسن علیه‏السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‏السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.

امام حسین علیه‏السلام
امام حسین علیه‏السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، على علیه‏السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‏السلام
ابن اسحاق، تاریخ‏نگار معروف مى‏گوید: به على بن حسین علیه‏السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‏السلام است.

امام محمدباقر علیه‏السلام
اَبان بن تَغلب مى‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام درباره این سخن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‏السلام در میان مردم، جاى‏گزین من خواهد بود.

امام صادق علیه‏السلام
در دوران زندگى امام صادق علیه‏السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‏ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‏فرماید: «رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‏السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‏قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».

امام کاظم علیه‏السلام
در روزهایى که امام کاظم علیه‏السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‏السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‏گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

امام حسن عسکرى علیه‏السلام
حسن بن ظریف مى‏گوید: به امام عسکرى علیه‏السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‏اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.

پاس‏داشت غدیر؛ سنت نبوى
جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‏هاى فرهنگى و اصالت‏هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بر آن تأکید داشته‏اند. از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‏بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».

در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‏السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‏السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‏داشت است.

آداب غدیر
در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‏باره مى‏نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».

به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‏ترین و مهم‏ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‏شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‏ها مورد خطاب قرار گرفته‏اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‏السلام و غسل مى‏توان اشاره کرد.

همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.

تبریک و تهنیت غدیر
سنت دیرینه در غدیر، تبریک خاص آن است که مفاهیم والاى این روز را بازتاب مى‏دهد. امام صادق علیه‏السلام فرمود: «هرگاه در این روز، برادر مؤمن خود را ملاقات کردى، بگو: شکر خداى که ما را به این روز گرامى داشته و از مؤمنان و وفاداران به پیمانى قرار داده است که با ما بسته و ما را از منکران و تکذیب‏کنندگان روز قیامت قرار نداده است».

امام رضا علیه‏السلام نیز فرمود: «در این روز به یکدیگر تبریک و تهنیت بگویید و هرگاه برادر مؤمن خود را ملاقات کردید، بگویید: سپاس خدایى را که ما را از تمسک کنندگان به ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام قرار داده است».

شکوه غدیر در شعر و ادب پارسى
فردوسى

حماسه‏سراى بزرگ ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسى مى‏گوید:

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحى  خداوند امر و خداوند نهى 
که من شهر علمم، على‏یم در است  درست این سخن گفتِ پیغمبر است 
گواهى دهم این سخن راز اوست  تو گویى دو گوشم به آواز اوست 
اگر چشم دارى به دیگرسراى  به نزد نبى و وصى گیر جاى 
منم بنده اهل‏بیت نبى  ستاینده خاک پاى وصى 
خود آن روز نامم به گیتى مباد  که من نام حیدر نیارم به یاد 
بر این زادم و هم بر این بگذرم  یقین دان که خاک پىِ حیدرم 

حکیم توس در این ابیات هرگاه از امام على علیه‏السلام یاد مى‏کند، بیش از هر وصف دیگر، بر وصایت ایشان تأکید مى‏ورزد و از ایشان با عنوان وصى یاد مى‏کند.

مولوى

جلال‏الدین محمد مولوى بلخى در دیوان شمس تبریزى مى‏گوید:

تا صورت پیوند جهان بود، على بود  تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود 
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود  سلطان سخا و کرم و جود، على بود... 
آن شیر دلاور که ز بهر طمع نفس  در خوان جهان پنجه نیالود، على بود 
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن  کردش صفت عصمت و بستود، على بود 

مولانا در این غزل، مولا على علیه‏السلام را با اوصافى همچون ولى، وصى و معصوم به نص قرآن ستایش مى‏کند. او در دفتر ششم مثنوى به تفسیر حدیث «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» مى‏پردازد و مى‏گوید:

زین سبب پیغمبر با اجتهاد  نام خود و آن على مولا نهاد 
گفت هر کس را منم مولا و دوست  ابن عمّ من، على، مولاى اوست 

سعدى

شیخ مصلح الدین سعدى شیرازى در قصیده‏اى، امیر مؤمنان را سردار اتقیا و معصوم معرفى مى‏کند:

کسى را چه زور و زَهره که وصف على کند  جبار در مناقب او گفته: هل اتى... 
دیباچه مروت و سلطان معرفت  لشکرکش فتوت و سردار اتقیا 
فردا که هر کسى به شفیعى زنند دست  ماییم و دست و دامن معصوم مرتضى 

حافظ

لسان الغیب، حافظ در غزلى که زبانزد خاص و عام است، مى‏گوید:

اى دل غلام شاه جهان باش و شاه باش  پیوسته در حمایت لطف الاه باش 
آن را که دوستى على نیست، کافر است  گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش 
امروز زنده‏ام به ولاى تو یا على  فردا به روح پاک امامان گواه باش 

و در قصیده نخست که دیباچه دیوان نیز محسوب مى‏شود، مى‏گوید:

... نوشته بر در فردوس کاتبان قضا  نبى رسول و ولى‏عهد حیدر کرّار 
امام جنى و انسى على بُوَد که على  ز کل خلق فزون است از صغار و کبار 
على، امام و على، ایمن و على، ایمان  على، امین و على، سرور و على، سردار... 
على ز بعد محمد ز هر که هست، بهْ است  اگر تو مؤمن پاکى، بکن بر این اقرار... 

حافظ شیرازى در این اشعار، به پیروى از احادیث معتبر و روایت‏هاى متواتر، امام على علیه‏السلام را ولى عهد رسول، امام انس و جن و برترین فرد پس از محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏داند.

کسایى مروزى

کسایى مروزى از شاعران قرن چهارم مى‏گوید:

فهم کن گر مؤمنى فضل امیرالمؤمنین  فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضاى پاک‏دین 
فضل آن کس کز پیمبر بگذرى، فاضل‏تر اوست  فضل آن رکن مسلمانى، امام‏المتقین... 
لافتى الاّ على برخوان و تفسیرش بدان  یا که گفت و یا که داند گفت جز روح‏الامین؟ 
آن نبى، وز انبیا کس نى به علم، او را نظیر  وین ولى، وز اولیا کس نى به فضل، او را قرین 
آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع  وین امام امت آمد وز همه امت گزین 

ناصر خسرو قبادیانى

ناصر خسرو، از شاعران قرن پنجم درباره غدیر مى‏سراید:

با خرد باش یک‏دل و همسر  چون نبى با على به روز غدیر 

و در چکامه‏اى بلند سروده است:

آن‏که معروف به او شد به جهان روز غدیر  وز خداوند ظفر خواست پیمبر به دعاش 
هر خردمند بداند که بدین وصف على است  چو رسید این همه اوصاف به گوش شنواش 

و نیز گوید:

ندانم جز این عیب مر خویشتن را  که بر عهد معروف روز غدیرم 

حزین لاهیجى

حزین لاهیجى از شاعران قرن دوازدهم مى‏سراید:

آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم  با درد و غم عشق سرشتند خمیرم... 
مستى مرا نیست به دنبال خمارى  پیمانه‏کش میکده خمّ غدیرم... 
مى‏گویم و دانم که ره رسم و ادب نیست  نامى که بُوَد صیقل زنگار ضمیرم 
برهان ازل، فیض ابد، مظهر اول  ایمان من و دین من و هادى و پیرم 
سلطان قدر، حیدر صفدر که ز مدحش  بگرفته بلندى سخن عرشْ‏سریرم 

ملک الشعراى بهار

ملک الشعراى بهار در وصف غدیر خم سروده است:

در غدیر خم امروز، باده‏اى به جوش آمد  کز صفاى او روشن، جان باده‏نوش آمد 
وان مبشّر رحمت، باز در خروش آمد  کان صنم که از عشاق، برده عقل و هوش آمد 

با هیولىِ توحید، در لباس انسانى

در غدیر خم یزدان، گفت مَر پیمبـر را  کز پى کمال دین، شو پذیره حیـدر را 
پس پیمبر اندر دشت بر نهـاد منبـر را  برد بر سر منبر، حیدر فلک‏فر را 

شد جهان دل روشن، زان دو شمس روحانى

گفت بشنوید اى قوم! قول حق تعالى را  هم به جان بیاویزید گوهر تولاّ را 
پوزش آورید از جان، این ستوده مولا را  این وصى بر حق را، این ولىّ والا را 

با رضاى او کوشید در رضاى یزدانى

بأبى أنت و امّى بأبى أنت و امّى على اى قبله حاجات على اى قبله حاجات در این غم نگشوده است بأبى أنت و امّى کان نه سهل است و نه آسان بأبى أنت و امّى کر و کور است و عزازیل بأبى أنت و امّى3

سید محمد حسین شهریار

شهریار مُلْکِ شعر و سخن در غدیریه‏اى که به صورت مستزاد سروده مى‏گوید:


یا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى گوییا هیچ نه همّى به دلم بوده، نه غمّى تو که از مرگ و حیات، این همه فخرى و مباهات گویى آن دزد شقى تیغ نیالوده به سمّى گویى آن فاجعه دشت بَلا هیچ نبوده است سینه هیچ شهیدى نخراشیده به شمّى حق اگر جلوه با وجه اَتَم کرده در انسان به خودِ حق که تو آن جلوه با وجه اَتَمّى منکر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل با کر و کور چه عید و چه غدیرى و چه خمّى معرفى کتاب

1. قطره‏اى از دریا، محمدحسین صفاخواه، انتشارات قدیانى، 2 جلد.

این کتاب، مجموعه داستان‏هاى کتاب ارزشمند الغدیر، اثر جاودانه علامه امینى است و با توجه به ساختار داستانى در نظر جوانان و عموم، خواندنى است.

2. حساس‏ترین فراز تاریخ، جمعى از دبیران دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.

بخشى از سرفصل‏هاى این کتاب عبارتند از: داستان غدیر، اهمیت غدیر در تاریخ، غدیر در کتاب خدا، عید غدیر، صحنه تاریخى غدیر، امواج غدیر و... .

3. غدیر، برکه‏اى و دریایى، جواد نعیمى، سازمان تبلیغات اسلامى.

این کتاب افزون بر قطعات زیباى ادبى درباره غدیر، در بخشى با عنوان چکاد بى‏کرانه دریا، به زندگى امیرمؤمنان على علیه‏السلام پرداخته است.

4. دریا در غدیر، سید حسن ثابت محمودى (سهیل)، حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى.

این کتاب مجموعه اشعار گوناگون غدیر در قالب‏هاى گوناگون است.

5. ارمغان غدیر، سید عبدالله فاطمى‏نیا، انتشارات سروش.

نوشتن چهل حدیث به عنوان سنتى برگرفته از اسلام، دانشمندان ما را از گذشته به این امر مفید وادار کرده است. همین سنت، استاد فاطمى‏نیا را به نگارش ارمغان غدیر خوانده که با همت انتشارات سروش به یک چهل حدیث زیبا تبدیل شده است.

6. بعثت، غدیر، عاشورا، محمدرضا حکیمى، فجر.

قلم استوار محمدرضا حکیمى، سابقه نیم‏قرن دفاع از ارزش‏ها را در پرونده خود دارد. نمایه‏هاى این کتاب به این شرح است: بعثت، غدیر، رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، شهادت امام علیه‏السلام ، ولادت امام مجتبى علیه‏السلام ، عاشورا، امام صادق علیه‏السلام ، امام زمان و... .

7. اسرار غدیر، محمدباقر انصارى، نشر مولود کعبه.

بخشى از فهرست مطالب این کتاب عبارتند از: گزارش تحلیلى و لحظه‏اى واقعه غدیر، گوشه‏اى از ناگفته‏ها، تحقیقى در خطبه غدیر، یک دوره کامل تاریخ غدیر، تصویرى از تشکل جامعه اسلامى در دهه اول هجرى و... .

غدیر در آیینه کتاب
این کتاب، آیینه‏اى است از کتاب‏هاى غدیرى که در 304 صفحه، اطلاعات 267 کتاب را به زبان‏هاى فارسى، عربى، انگلیسى وارد و گردآورى کرده است.

براى رسانه
الف) متن برنامه
امروز بگو، مگر چه روز است؟  تا گویمت این سخن به اکرام 
موجود شد از براى امروز  آغازِ وجود تا به انجام 
امروز ز روى نصّ قرآن  بگرفت کمال، دین اسلام 
امروز به امر حضرت حق  شد نعمت حق به خلق اتمام 

* * *

حاجیان در طوافند. ابراهیم حج، تبر بر دوش، در اندیشه شکستن آخرین بت‏هاى سیاه است. زمزم، زمزمه مى‏کند و نسیم، هروله‏کنان، سعى صفا و مروه در پیش گرفته و این همه، در جارى غدیر، به هم پیوسته‏اند تا دوباره بازوى وحى را در دست نبى به تماشا بنشینند و بر نگارینه تاریخ نقش کنند.

تاریخ به تماشاى اقیانوس غدیر ایستاده است که مى‏خروشد و گنداب‏هاى کهنه را از بستر بیدار مى‏کند و با خود مى‏برد. ابراهیم، تبر به دست ایستاده، مریم، آغوش گشوده، اسماعیل مى‏خندد و هاجر، اشک شادمانى مى‏چکاند و همه و همه توفندگى نگاه مردى از تبار آفتاب را تماشا مى‏کنند که غدیر، میزبان اوست. همو که خورشید را مهمان کلبه کوچک بشر کرده است، بازوى جانشین او را در دست مى‏فشرد و تاج ولایت را بر سرش مى‏نهد. سلام خدا بر تو اى آخرین فرستاده و بر تو اى بهترین جانشین امت، على علیه‏السلام .

* * *

هوا بسیار گرم است، به گونه‏اى که مردم لباس‏ها را زیر پا و روى سرشان گذاشته‏اند. نماز برپا شد و پیامبر بر بالاى منبر ایستاد، ولى روى منبر دو نفر دیده مى‏شوند که شگفت‏آور است؛ مردم با دقت نگاه مى‏کنند.

آرى، على بن ابى‏طالب است. او چرا بالا رفته و کنار پیامبر خدا ایستاده است؟ پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آیه تبلیغ را قرائت و سپس حدیث ثقلین را بیان کرد: «هان اى مردم! بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به فرمان آن دو، کوتاهى نکنید که هلاک مى‏شوید.» در این هنگام بود که دست مبارک على، عشق دو عالم، بالا رفت و پیامبر فرمود: «اى مردم! سزاوارتر از مؤمنان از خود آنها کیست؟» همگى گفتند: خدا و پیامبر او داناترند. آن‏گاه فرمود: «خدا، مولاى من و من مولاى مؤمنان هستم و من به آنها از خودشان سزاوارترم. هان اى مردم! هر کس من سرپرست و مولاى او هستم، على مولاى اوست. خداوندا! کسانى که على را دوست دارند، دوست و کسانى که او را دشمن بدارند، دشمن‏بدار...».

* * *

چادرنشینى در مسجد مدینه نزد پیامبر آمد و عرض کرد: یا رسول‏الله! حاجیان قوم ما که در حجة‏الوداع همراه شما بوده‏اند، براى ما خبر آوردند که در بازگشت از حج در غدیر خم، ولایت و اطاعت على علیه‏السلام را واجب کرده‏اى. آیا این دستورى از سوى توست یا از طرف خدا؟ حضرت فرمود: «از سوى خدا، و خداى تعالى، ولایت او را هم بر اهل آسمان و هم اهل زمین واجب کرده است».

* * *

حافظ ابوعبید هروى در تفسیر غریب القرآن روایت مى‏کند: «پس از آنکه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم به امر الهى، ولایت على علیه‏السلام را تبلیغ فرمود و این امر در همه جا شایع و منتشر شد، جابر بن نَضر بن حارث آمد و خطاب به پیامبر گفت: به ما از طرف خداوند امر کردى که به یگانگى خداوند و رسالت تو گواهى بدهیم و نماز و روزه و حج و زکات را انجام دهیم. همه را از تو پذیرفتیم، ولى تو به اینها بسنده نکردى، تا اینکه بازوى پسر عمّت را گرفتى و بلند کردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: من کنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه. آیا این امر از طرف توست یا از سوى خداوند؟ رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «قسم به خداوندى که معبودى جز او نیست، این امر از طرف خداوند است.» او پس از شنیدن این سخن، به سوى شتر خود روان شد، در حالى که مى‏گفت: بار خدایا! اگر آنچه محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏گوید راست و حق است، بر ما سنگى از آسمان ببار یا عذابى دردناک به ما برسان!

هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را به دوزخ فرستاد.

* * *

بایستید که آفتاب، روشن شدن ستاره‏اى بى‏بدیل را مژده خواهد داد!

بایستید که امروز، نعمت تمام مى‏شود و دین کامل... . و ایستادند؛ در کنار برکه‏اى که رسالت اقیانوس، در نگاهش مى‏تپید. دست فاتح خیبر بالا مى‏رود و آوایى در فضا مى‏پیچد: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه».

* * *

اى کوچه‏ها سبز بپوشید! اى کبوتران فرود آیید و بام‏ها را فرش کنید! اى چشمه‏ها! پابرهنه‏تر از همیشه بجوشید. نخستین بارقه‏هاى امامت، بر پنجره‏هاى جانمان تابیدن گرفته است. او حنجره‏هاى مچاله را فریاد خواهد آموخت، خاک‏هاى یتیم را پدرى خواهد کرد و تشنگان مهربانى را دست نوازش خواهد بود.

* * *

گل همیشه بهارم غدیر آمده است  شراب کهنه ما در خم جهان باقى است 
خداى گفت که اَکملتُ دینَکم، آنک  نواى گرم نبى در رگِ زمان باقى است 
قسم به خون گل سرخ در بهار و خزان  ولایت على و آل، جاودان باقى است 
گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق  به نام پاک تو در ذهن مردمان باقى است 

ب) متن زیرنویس
امام على علیه‏السلام : غدیر، روز کمال دین است.

امام صادق علیه‏السلام : در روز غدیر، رضایت خداوند نهفته است.

امام صادق علیه‏السلام : خداوند روز غدیر را براى ما اهل‏بیت عید قرار داد.

امام رضا علیه‏السلام : روز غدیر، روز اندوه شیطان است.

امام رضا علیه‏السلام : عید غدیر، برترین عید خداوند است.

امام خمینى رحمه‏الله : روز عید غدیر روزى است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وظیفه حکومت را معیّن فرمود و الگوى حکومت اسلامى را تا آخر تعیین فرمود.

غدیر، روزى است که آفرینش به داشتن على بر خود بالید و با داشتن ولى، بالندگى آغاز کرد.

غدیر، نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه‏داران امامت گرامى باد.

غدیر، باغستان ولایت علوى است که امت در ملکوت اندیشه‏هایش از آن پاسدارى مى‏کند.

ج) پرسش‏هاى کارشناسى
1. آیا طرح بحث جانشینى پیامبر تنها مختص واقعه غدیر بوده است؟

2. پیامبر در بیان فضیلت‏هاى على علیه‏السلام به چه مواردى اشاره مى‏فرماید؟

3. حجة‏الوداع یعنى چه؟

4. چرا به آخرین حج پیامبر، حجة‏البلاغ هم مى‏گویند؟

5. چرا به عید غدیر، عید ولایت مى‏گویند؟

7. آیا حادثه غدیر تنها سند جانشینى امام على علیه‏السلام است؟
 



نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:33 صبح     |     () نظر

  
رخداد غدیر در ذى‏حجه سال دهم هجرى، تنها یک حادثه تاریخى نیست؛

غدیر، تنها نام یک سرزمین نیست، یک تفکر است؛

نشانه‏اى است از تداوم خط نبوت؛

چشمه‏اى است که تا پایان هستى مى‏جوشد؛

غدیر، روز اکمال دین، اتمام نعمت و موجب خشنودى خداست؛

روز بزرگ، روز گشایش و روز تکامل است؛

غدیر، نه تاریخ است، نه جغرافیا و نه روایت، بلکه ولایت است؛

پیشوند غدیر، رسالت است و پسوند آن، ولایت و امامت.

پیام تبریک
غدیر، سرچشمه همیشه‏جوشان ولایت است که از سینه تفتیده «خم» به جام محبت دوست‏داران پیامبر و خاندانش جارى است. غدیر، شایسته هر ثناست که وحى از او پیراست و محمد بدو آراست و اسلام از او برخاست. غدیر، تفسیر بدر و احد و شأن نزول صفین و نهروان است. بدر، عدالت مى‏خواست؛ احد، شجاعت آرزو مى‏کرد؛ خیبر تماشاى صداقت را تمنا داشت و غدیر، آمین آن همه ثنا و دعا بود. غدیر، روز انسان است. غدیر، تداوم رسالت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در ولایت على علیه‏السلام است. غدیر، عید پیمان و میثاق و عهد است. غدیر، عید عدالت و رهبرى است. عید امامت و ولایت بر عاشقان مبارک باد.

کوثرى از مِىِ غدیر
پیامبر در سال دهم هجرت حج گزارد و به سوى مدینه بازگشت. در روز هجدهم ذى‏حجه که قافله‏هاى بسیارى پیش از پیامبر حرکت مى‏کردند و عده‏اى از پسِ حضرت مى‏آمدند، پیامبر به سرزمین غدیر خم رسید. او به فرمان الهى دستور داد سواران و پیادگان توقف کنند، آنان که رفته‏اند، بازآیند و آنان که نیامده‏اند، برسند. سپس بر انبوهى از جهاز شتران فراز رفت و خداى را سپاس گفت و از اینکه به زودى از میان آنان خواهد رفت، خبر داد. سپس از آنان خواست درباره چگونگى ابلاغ رسالت وى گواهى دهند. مردمان فریاد برآوردند: شهادت مى‏دهیم که تو پیام حق را ابلاغ کردى، نصیحت کردى و جهاد نمودى. خداوند تو را پاداش نیکو دهد.

آن‏گاه از جایگاه والاى خود در میان امت سخن گفت و از آنان بر اولویت خود گواه خواست و پس از شنیدن پاسخ‏هاى یک‏صدا و بلند، دست على علیه‏السلام را گرفت و با شکوهى شگرف و فریادى رسا فرمود: «من کنت مولا فعلى مولاه.» سه بار این جمله را تکرار و بر یاوران و پذیرندگان ولایت او دعا کرد.

ویژگى‏هاى على علیه‏السلام از دیدگاه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بارها با اشاره به موقعیت معنوى امام على علیه‏السلام ، بر فضیلت‏هاى آن حضرت و وصى بودن ایشان تأکید ورزیده است. آن حضرت در گفتارى به دخترش، فاطمه علیهاالسلام مى‏فرماید: «اى فاطمه! آیا خشنود نیستى من تو را به همسرى کسى درآوردم که اسلامش پیش‏تر از دیگران و دانشش بیشتر از همگان است؟ به راستى، خداى تعالى به اهل زمین توجه فرمود و از میان ایشان، پدرت را برگزید و او را پیامبر قرار داد. بعد دوباره به آنها توجه فرمود و از ایشان شوهرت را برگزید و او را وصى قرار داد.» سپس رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «اى فاطمه! به راستى براى على فضیلت‏هایى است که هیچ‏کس آن را ندارد: تو که بانوى زنان بهشتى، همسر او هستى. دو نتیجه و زاده رحمت، حسن علیه‏السلام و حسین علیه‏السلام که فرزندزادگان من هستند، فرزندان او هستند. برادرش، جعفر بن ابى‏طالب کسى است که با دو بال در بهشت آراسته گردیده است و با فرشتگان هر کجا خواهد، پرواز مى‏کند. علم اولین و آخرین نزد اوست. او نخستین کسى است که به من ایمان آورد. او آخرین کسى است که هنگام مرگ با من دیدن مى‏کند. او وصى من و وارث همه اوصیاست».

غدیر در قرآن
آیه‏اى که پیش از اعلام رسمى ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام نازل شد، از یک‏سو، بیان‏گر اهمیت فوق‏العاده غدیر و از سوى دیگر، نشان‏دهنده نگرانى‏هاى رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در این باره است: «اى پیامبر! آنچه را از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، کاملاً [به مردم] برسان و اگر [این کار را[ نکنى، رسالت او را انجام نداده‏اى. خداوند تو را از [خطرهاى احتمالى [مردم نگه مى‏دارد و خداوند جمعیت کافران را هدایت نمى‏کند.» قرآن کریم، آشکارا اعلام نشدن ولایت على علیه‏السلام را با ناتمام ماندن رسالت الهى برابر مى‏داند و در مقابل نگرانى‏هایى که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله داشت، وعده حفظ و حراست به ایشان داده مى‏شود.

آیه‏اى که پس از اعلام ولایت امام على علیه‏السلام در غدیر نازل شد، موجى از شادى را در دل‏هاى مؤمنان پدید آورد و آرامش و اطمینان خاطر به آنان بخشید: «امروز کافران از [زوال] دین شما ناامید شدند. بنابراین، از آنها نترسید و از من بترسید. امروز دین شما را کامل و نعمت‏ها را بر شما تمام کردم و اسلام را به عنوان آیین [جاودان] شما پذیرفتم».

غدیر در کلام معصومان علیهم‏السلام
پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله
شیخ صدوق در کتاب امالى، روایتى از امام باقر علیه‏السلام و آن حضرت از پدران پاکش نقل مى‏کند که روزى رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله رو به امیر مؤمنان على علیه‏السلام کرد و فرمود: «اى على! خداوند آیه شریفه یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ را درباره ولایت تو بر من نازل کرد، تا آن را تبلیغ کنم. به یقین، کسى که خدا را بدون ولایت تو ملاقات کند، عملش باطل است».

حضرت فاطمه علیهاالسلام
از فاطمه زهرا علیهاالسلام پرسیدند که آیا رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله پیش از رحلتش درباره امامت امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیزى فرمود؟ آن حضرت در پاسخ فرمود: «عجبا! آیا روز غدیرخم را فراموش کرده‏اید؟»

امام حسن علیه‏السلام
امام حسن علیه‏السلام فرمود: امت مسلمان از پیامبر شنیدند که درباره پدرم فرمود: او براى من همچون هارون براى موسى علیه‏السلام است. همچنین دیدند که رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله او را در غدیرخم به عنوان امام نصب کرد.

امام حسین علیه‏السلام
امام حسین علیه‏السلام پیش از مرگ معاویه، خانه خدا را زیارت کرد. سپس بنى‏هاشم را گرد آورد و فرمود: آیا مى‏دانید پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، على علیه‏السلام را در روز غدیرخم به جانشینى خود برگزید؟ همگى گفتند: بله.

امام زین العابدین علیه‏السلام
ابن اسحاق، تاریخ‏نگار معروف مى‏گوید: به على بن حسین علیه‏السلام گفتم: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» یعنى چه؟ حضرت فرمود: پیامبر خدا به مردمان خبر داد که امام بعد از خودش، امیر مؤمنان على علیه‏السلام است.

امام محمدباقر علیه‏السلام
اَبان بن تَغلب مى‏گوید: از امام باقر علیه‏السلام درباره این سخن رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» پرسیدم. آن حضرت در پاسخ پیامبر فرمود: به مردمان گفت که امیر مؤمنان على علیه‏السلام در میان مردم، جاى‏گزین من خواهد بود.

امام صادق علیه‏السلام
در دوران زندگى امام صادق علیه‏السلام بر اثر جوّ مناسبى که براى نشر معارف اهل بیت علیهم‏السلام پیش آمد، حدیث غدیر بیش از همه دوره‏ها مطرح شده است. آن حضرت درباره روز غدیر مى‏فرماید: «رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم براى امیر مؤمنان على علیه‏السلام پیمان گرفت و مردم به ولایت او اقرار کردند. خوشا به حال آنان که بر ولایت او ثابت‏قدم ماندند و واى بر کسانى که آن پیمان را شکستند».

امام کاظم علیه‏السلام
در روزهایى که امام کاظم علیه‏السلام در زندان بود، روزى هارون، خلیفه عباسى ایشان را احضار کرد و درباره ولایت اهل بیت علیهم‏السلام بر مردم پرسید. حضرت فرمود: ما مى‏گوییم ولایت همه خلایق با ماست. دلیل ما، سخن پیامبر در غدیر خم است که فرمود: «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه».

امام حسن عسکرى علیه‏السلام
حسن بن ظریف مى‏گوید: به امام عسکرى علیه‏السلام نامه نوشتم و پرسیدم معناى سخن پیامبر درباره امیر مؤمنان على علیه‏السلام چیست که فرمود: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه.» حضرت فرمود: مقصود حضرت آن بود که او را نشانه‏اى قرار دهد که هنگام اختلاف، حزب خداوند با آن شناخته شوند.

پاس‏داشت غدیر؛ سنت نبوى
جوامع بشرى نیازمند یادآورى و حضور همیشگى هویت‏هاى فرهنگى و اصالت‏هاى معنوى است. زنده نگه داشتن شعایر الهى، رسالتى است که مرزبانان عقیده و ایمان، از جمله رسول اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بر آن تأکید داشته‏اند. از پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نقل شده است که فرمود: «به من تبریک بگویید؛ زیرا خداوند مرا به پیامبرى و اهل‏بیتم را به امامت ممتاز ساخته است».

در روایت دیگرى پس از ذکر حدیث غدیر آمده است: «سپس رسول گرامى در خیمه مخصوص خویش نشست و به امیر مؤمنان على علیه‏السلام دستور داد در خیمه دیگرى بنشیند و به مردم امر فرمود به حضور على علیه‏السلام برسند و به او تبریک بگویند.» اینک و در عصر ما، شناختن مرزهاى بلند غدیر، بازگویى این شکوه و جشن و سرور این عید بزرگ، در راستاى آن پاس‏داشت است.

آداب غدیر
در تاریخ اسلام، غدیر و امامت همان اندازه اهمیت دارد که روز مبعث؛ زیرا غدیر، امامت را به وجود آورد و ادامه رسالت بود. حاج میرزا جواد ملکى تبریزى در این‏باره مى‏نویسد: «روز غدیر نسبت به مبعث، به منزله باطن از ظاهر و به منزله روح از انسان است؛ زیرا هر چه در مبعث از خیر و سعادت وجود دارد، مشروط به ولایت امیر مؤمنان و امامان است».

به دلیل اهمیت عید غدیر به عنوان بزرگ‏ترین و مهم‏ترین اعیاد اسلامى است که آداب بى‏شمارى براى آن بیان شده است. فراوانى آداب و اعمال این روز، با اعمال هیچ روزى قابل مقایسه نیست و در این آداب و اعمال، همه گروه‏ها مورد خطاب قرار گرفته‏اند. از جمله آداب عبادى این روز به نماز شب و روز غدیر، نماز مسجد غدیر، روزه، یاد خدا و پیامبر، زیارت امیر مؤمنان على علیه‏السلام و غسل مى‏توان اشاره کرد.

همچنین جشن و عید گرفتن، تبریک و تهنیت به پیامبر، امیر مؤمنان و یکدیگر، دید و بازدید، صدقه دادن، دیدار با رهبرى و بیعت و اتحاد و اجتماع، از جمله آداب اجتماعى و سیاسىِ سفارش شده در این روز است.

تبریک و تهنیت غدیر
سنت دیرینه در غدیر، تبریک خاص آن است که مفاهیم والاى این روز را بازتاب مى‏دهد. امام صادق علیه‏السلام فرمود: «هرگاه در این روز، برادر مؤمن خود را ملاقات کردى، بگو: شکر خداى که ما را به این روز گرامى داشته و از مؤمنان و وفاداران به پیمانى قرار داده است که با ما بسته و ما را از منکران و تکذیب‏کنندگان روز قیامت قرار نداده است».

امام رضا علیه‏السلام نیز فرمود: «در این روز به یکدیگر تبریک و تهنیت بگویید و هرگاه برادر مؤمن خود را ملاقات کردید، بگویید: سپاس خدایى را که ما را از تمسک کنندگان به ولایت امیر مؤمنان على علیه‏السلام قرار داده است».

شکوه غدیر در شعر و ادب پارسى
فردوسى

حماسه‏سراى بزرگ ایران، حکیم ابوالقاسم فردوسى مى‏گوید:

چه گفت آن خداوند تنزیل و وحى  خداوند امر و خداوند نهى 
که من شهر علمم، على‏یم در است  درست این سخن گفتِ پیغمبر است 
گواهى دهم این سخن راز اوست  تو گویى دو گوشم به آواز اوست 
اگر چشم دارى به دیگرسراى  به نزد نبى و وصى گیر جاى 
منم بنده اهل‏بیت نبى  ستاینده خاک پاى وصى 
خود آن روز نامم به گیتى مباد  که من نام حیدر نیارم به یاد 
بر این زادم و هم بر این بگذرم  یقین دان که خاک پىِ حیدرم 

حکیم توس در این ابیات هرگاه از امام على علیه‏السلام یاد مى‏کند، بیش از هر وصف دیگر، بر وصایت ایشان تأکید مى‏ورزد و از ایشان با عنوان وصى یاد مى‏کند.

مولوى

جلال‏الدین محمد مولوى بلخى در دیوان شمس تبریزى مى‏گوید:

تا صورت پیوند جهان بود، على بود  تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود 
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود  سلطان سخا و کرم و جود، على بود... 
آن شیر دلاور که ز بهر طمع نفس  در خوان جهان پنجه نیالود، على بود 
آن کاشف قرآن که خدا در همه قرآن  کردش صفت عصمت و بستود، على بود 

مولانا در این غزل، مولا على علیه‏السلام را با اوصافى همچون ولى، وصى و معصوم به نص قرآن ستایش مى‏کند. او در دفتر ششم مثنوى به تفسیر حدیث «من کنتُ مولاه فعلىٌ مولاه» مى‏پردازد و مى‏گوید:

زین سبب پیغمبر با اجتهاد  نام خود و آن على مولا نهاد 
گفت هر کس را منم مولا و دوست  ابن عمّ من، على، مولاى اوست 

سعدى

شیخ مصلح الدین سعدى شیرازى در قصیده‏اى، امیر مؤمنان را سردار اتقیا و معصوم معرفى مى‏کند:

کسى را چه زور و زَهره که وصف على کند  جبار در مناقب او گفته: هل اتى... 
دیباچه مروت و سلطان معرفت  لشکرکش فتوت و سردار اتقیا 
فردا که هر کسى به شفیعى زنند دست  ماییم و دست و دامن معصوم مرتضى 

حافظ

لسان الغیب، حافظ در غزلى که زبانزد خاص و عام است، مى‏گوید:

اى دل غلام شاه جهان باش و شاه باش  پیوسته در حمایت لطف الاه باش 
آن را که دوستى على نیست، کافر است  گو زاهد زمانه و گو شیخ راه باش 
امروز زنده‏ام به ولاى تو یا على  فردا به روح پاک امامان گواه باش 

و در قصیده نخست که دیباچه دیوان نیز محسوب مى‏شود، مى‏گوید:

... نوشته بر در فردوس کاتبان قضا  نبى رسول و ولى‏عهد حیدر کرّار 
امام جنى و انسى على بُوَد که على  ز کل خلق فزون است از صغار و کبار 
على، امام و على، ایمن و على، ایمان  على، امین و على، سرور و على، سردار... 
على ز بعد محمد ز هر که هست، بهْ است  اگر تو مؤمن پاکى، بکن بر این اقرار... 

حافظ شیرازى در این اشعار، به پیروى از احادیث معتبر و روایت‏هاى متواتر، امام على علیه‏السلام را ولى عهد رسول، امام انس و جن و برترین فرد پس از محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏داند.

کسایى مروزى

کسایى مروزى از شاعران قرن چهارم مى‏گوید:

فهم کن گر مؤمنى فضل امیرالمؤمنین  فضل حیدر، شیر یزدان، مرتضاى پاک‏دین 
فضل آن کس کز پیمبر بگذرى، فاضل‏تر اوست  فضل آن رکن مسلمانى، امام‏المتقین... 
لافتى الاّ على برخوان و تفسیرش بدان  یا که گفت و یا که داند گفت جز روح‏الامین؟ 
آن نبى، وز انبیا کس نى به علم، او را نظیر  وین ولى، وز اولیا کس نى به فضل، او را قرین 
آن چراغ عالم آمد، وز همه عالم بدیع  وین امام امت آمد وز همه امت گزین 

ناصر خسرو قبادیانى

ناصر خسرو، از شاعران قرن پنجم درباره غدیر مى‏سراید:

با خرد باش یک‏دل و همسر  چون نبى با على به روز غدیر 

و در چکامه‏اى بلند سروده است:

آن‏که معروف به او شد به جهان روز غدیر  وز خداوند ظفر خواست پیمبر به دعاش 
هر خردمند بداند که بدین وصف على است  چو رسید این همه اوصاف به گوش شنواش 

و نیز گوید:

ندانم جز این عیب مر خویشتن را  که بر عهد معروف روز غدیرم 

حزین لاهیجى

حزین لاهیجى از شاعران قرن دوازدهم مى‏سراید:

آن طایر قدسم که چکد خون ز صفیرم  با درد و غم عشق سرشتند خمیرم... 
مستى مرا نیست به دنبال خمارى  پیمانه‏کش میکده خمّ غدیرم... 
مى‏گویم و دانم که ره رسم و ادب نیست  نامى که بُوَد صیقل زنگار ضمیرم 
برهان ازل، فیض ابد، مظهر اول  ایمان من و دین من و هادى و پیرم 
سلطان قدر، حیدر صفدر که ز مدحش  بگرفته بلندى سخن عرشْ‏سریرم 

ملک الشعراى بهار

ملک الشعراى بهار در وصف غدیر خم سروده است:

در غدیر خم امروز، باده‏اى به جوش آمد  کز صفاى او روشن، جان باده‏نوش آمد 
وان مبشّر رحمت، باز در خروش آمد  کان صنم که از عشاق، برده عقل و هوش آمد 

با هیولىِ توحید، در لباس انسانى

در غدیر خم یزدان، گفت مَر پیمبـر را  کز پى کمال دین، شو پذیره حیـدر را 
پس پیمبر اندر دشت بر نهـاد منبـر را  برد بر سر منبر، حیدر فلک‏فر را 

شد جهان دل روشن، زان دو شمس روحانى

گفت بشنوید اى قوم! قول حق تعالى را  هم به جان بیاویزید گوهر تولاّ را 
پوزش آورید از جان، این ستوده مولا را  این وصى بر حق را، این ولىّ والا را 

با رضاى او کوشید در رضاى یزدانى

بأبى أنت و امّى بأبى أنت و امّى على اى قبله حاجات على اى قبله حاجات در این غم نگشوده است بأبى أنت و امّى کان نه سهل است و نه آسان بأبى أنت و امّى کر و کور است و عزازیل بأبى أنت و امّى3

سید محمد حسین شهریار

شهریار مُلْکِ شعر و سخن در غدیریه‏اى که به صورت مستزاد سروده مى‏گوید:


یا على نام تو بردم نه غمى ماند و نه همّى گوییا هیچ نه همّى به دلم بوده، نه غمّى تو که از مرگ و حیات، این همه فخرى و مباهات گویى آن دزد شقى تیغ نیالوده به سمّى گویى آن فاجعه دشت بَلا هیچ نبوده است سینه هیچ شهیدى نخراشیده به شمّى حق اگر جلوه با وجه اَتَم کرده در انسان به خودِ حق که تو آن جلوه با وجه اَتَمّى منکر عید غدیر خم و آن خطبه و تنزیل با کر و کور چه عید و چه غدیرى و چه خمّى معرفى کتاب

1. قطره‏اى از دریا، محمدحسین صفاخواه، انتشارات قدیانى، 2 جلد.

این کتاب، مجموعه داستان‏هاى کتاب ارزشمند الغدیر، اثر جاودانه علامه امینى است و با توجه به ساختار داستانى در نظر جوانان و عموم، خواندنى است.

2. حساس‏ترین فراز تاریخ، جمعى از دبیران دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم.

بخشى از سرفصل‏هاى این کتاب عبارتند از: داستان غدیر، اهمیت غدیر در تاریخ، غدیر در کتاب خدا، عید غدیر، صحنه تاریخى غدیر، امواج غدیر و... .

3. غدیر، برکه‏اى و دریایى، جواد نعیمى، سازمان تبلیغات اسلامى.

این کتاب افزون بر قطعات زیباى ادبى درباره غدیر، در بخشى با عنوان چکاد بى‏کرانه دریا، به زندگى امیرمؤمنان على علیه‏السلام پرداخته است.

4. دریا در غدیر، سید حسن ثابت محمودى (سهیل)، حوزه هنرى سازمان تبلیغات اسلامى.

این کتاب مجموعه اشعار گوناگون غدیر در قالب‏هاى گوناگون است.

5. ارمغان غدیر، سید عبدالله فاطمى‏نیا، انتشارات سروش.

نوشتن چهل حدیث به عنوان سنتى برگرفته از اسلام، دانشمندان ما را از گذشته به این امر مفید وادار کرده است. همین سنت، استاد فاطمى‏نیا را به نگارش ارمغان غدیر خوانده که با همت انتشارات سروش به یک چهل حدیث زیبا تبدیل شده است.

6. بعثت، غدیر، عاشورا، محمدرضا حکیمى، فجر.

قلم استوار محمدرضا حکیمى، سابقه نیم‏قرن دفاع از ارزش‏ها را در پرونده خود دارد. نمایه‏هاى این کتاب به این شرح است: بعثت، غدیر، رحلت پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله ، شهادت امام علیه‏السلام ، ولادت امام مجتبى علیه‏السلام ، عاشورا، امام صادق علیه‏السلام ، امام زمان و... .

7. اسرار غدیر، محمدباقر انصارى، نشر مولود کعبه.

بخشى از فهرست مطالب این کتاب عبارتند از: گزارش تحلیلى و لحظه‏اى واقعه غدیر، گوشه‏اى از ناگفته‏ها، تحقیقى در خطبه غدیر، یک دوره کامل تاریخ غدیر، تصویرى از تشکل جامعه اسلامى در دهه اول هجرى و... .

غدیر در آیینه کتاب
این کتاب، آیینه‏اى است از کتاب‏هاى غدیرى که در 304 صفحه، اطلاعات 267 کتاب را به زبان‏هاى فارسى، عربى، انگلیسى وارد و گردآورى کرده است.

براى رسانه
الف) متن برنامه
امروز بگو، مگر چه روز است؟  تا گویمت این سخن به اکرام 
موجود شد از براى امروز  آغازِ وجود تا به انجام 
امروز ز روى نصّ قرآن  بگرفت کمال، دین اسلام 
امروز به امر حضرت حق  شد نعمت حق به خلق اتمام 

* * *

حاجیان در طوافند. ابراهیم حج، تبر بر دوش، در اندیشه شکستن آخرین بت‏هاى سیاه است. زمزم، زمزمه مى‏کند و نسیم، هروله‏کنان، سعى صفا و مروه در پیش گرفته و این همه، در جارى غدیر، به هم پیوسته‏اند تا دوباره بازوى وحى را در دست نبى به تماشا بنشینند و بر نگارینه تاریخ نقش کنند.

تاریخ به تماشاى اقیانوس غدیر ایستاده است که مى‏خروشد و گنداب‏هاى کهنه را از بستر بیدار مى‏کند و با خود مى‏برد. ابراهیم، تبر به دست ایستاده، مریم، آغوش گشوده، اسماعیل مى‏خندد و هاجر، اشک شادمانى مى‏چکاند و همه و همه توفندگى نگاه مردى از تبار آفتاب را تماشا مى‏کنند که غدیر، میزبان اوست. همو که خورشید را مهمان کلبه کوچک بشر کرده است، بازوى جانشین او را در دست مى‏فشرد و تاج ولایت را بر سرش مى‏نهد. سلام خدا بر تو اى آخرین فرستاده و بر تو اى بهترین جانشین امت، على علیه‏السلام .

* * *

هوا بسیار گرم است، به گونه‏اى که مردم لباس‏ها را زیر پا و روى سرشان گذاشته‏اند. نماز برپا شد و پیامبر بر بالاى منبر ایستاد، ولى روى منبر دو نفر دیده مى‏شوند که شگفت‏آور است؛ مردم با دقت نگاه مى‏کنند.

آرى، على بن ابى‏طالب است. او چرا بالا رفته و کنار پیامبر خدا ایستاده است؟ پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله آیه تبلیغ را قرائت و سپس حدیث ثقلین را بیان کرد: «هان اى مردم! بر قرآن و عترت من پیشى نگیرید و در عمل به فرمان آن دو، کوتاهى نکنید که هلاک مى‏شوید.» در این هنگام بود که دست مبارک على، عشق دو عالم، بالا رفت و پیامبر فرمود: «اى مردم! سزاوارتر از مؤمنان از خود آنها کیست؟» همگى گفتند: خدا و پیامبر او داناترند. آن‏گاه فرمود: «خدا، مولاى من و من مولاى مؤمنان هستم و من به آنها از خودشان سزاوارترم. هان اى مردم! هر کس من سرپرست و مولاى او هستم، على مولاى اوست. خداوندا! کسانى که على را دوست دارند، دوست و کسانى که او را دشمن بدارند، دشمن‏بدار...».

* * *

چادرنشینى در مسجد مدینه نزد پیامبر آمد و عرض کرد: یا رسول‏الله! حاجیان قوم ما که در حجة‏الوداع همراه شما بوده‏اند، براى ما خبر آوردند که در بازگشت از حج در غدیر خم، ولایت و اطاعت على علیه‏السلام را واجب کرده‏اى. آیا این دستورى از سوى توست یا از طرف خدا؟ حضرت فرمود: «از سوى خدا، و خداى تعالى، ولایت او را هم بر اهل آسمان و هم اهل زمین واجب کرده است».

* * *

حافظ ابوعبید هروى در تفسیر غریب القرآن روایت مى‏کند: «پس از آنکه رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله در غدیر خم به امر الهى، ولایت على علیه‏السلام را تبلیغ فرمود و این امر در همه جا شایع و منتشر شد، جابر بن نَضر بن حارث آمد و خطاب به پیامبر گفت: به ما از طرف خداوند امر کردى که به یگانگى خداوند و رسالت تو گواهى بدهیم و نماز و روزه و حج و زکات را انجام دهیم. همه را از تو پذیرفتیم، ولى تو به اینها بسنده نکردى، تا اینکه بازوى پسر عمّت را گرفتى و بلند کردى و او را بر ما برترى دادى و گفتى: من کنتُ مولاه فعلىٌّ مولاه. آیا این امر از طرف توست یا از سوى خداوند؟ رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله فرمود: «قسم به خداوندى که معبودى جز او نیست، این امر از طرف خداوند است.» او پس از شنیدن این سخن، به سوى شتر خود روان شد، در حالى که مى‏گفت: بار خدایا! اگر آنچه محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آله مى‏گوید راست و حق است، بر ما سنگى از آسمان ببار یا عذابى دردناک به ما برسان!

هنوز به شتر خود نرسیده بود که سنگى از آسمان بر سرش فرود آمد و او را به دوزخ فرستاد.

* * *

بایستید که آفتاب، روشن شدن ستاره‏اى بى‏بدیل را مژده خواهد داد!

بایستید که امروز، نعمت تمام مى‏شود و دین کامل... . و ایستادند؛ در کنار برکه‏اى که رسالت اقیانوس، در نگاهش مى‏تپید. دست فاتح خیبر بالا مى‏رود و آوایى در فضا مى‏پیچد: «من کنتُ مولاه فهذا علىٌ مولاه».

* * *

اى کوچه‏ها سبز بپوشید! اى کبوتران فرود آیید و بام‏ها را فرش کنید! اى چشمه‏ها! پابرهنه‏تر از همیشه بجوشید. نخستین بارقه‏هاى امامت، بر پنجره‏هاى جانمان تابیدن گرفته است. او حنجره‏هاى مچاله را فریاد خواهد آموخت، خاک‏هاى یتیم را پدرى خواهد کرد و تشنگان مهربانى را دست نوازش خواهد بود.

* * *

گل همیشه بهارم غدیر آمده است  شراب کهنه ما در خم جهان باقى است 
خداى گفت که اَکملتُ دینَکم، آنک  نواى گرم نبى در رگِ زمان باقى است 
قسم به خون گل سرخ در بهار و خزان  ولایت على و آل، جاودان باقى است 
گل همیشه بهارم بیا که آیه عشق  به نام پاک تو در ذهن مردمان باقى است 

ب) متن زیرنویس
امام على علیه‏السلام : غدیر، روز کمال دین است.

امام صادق علیه‏السلام : در روز غدیر، رضایت خداوند نهفته است.

امام صادق علیه‏السلام : خداوند روز غدیر را براى ما اهل‏بیت عید قرار داد.

امام رضا علیه‏السلام : روز غدیر، روز اندوه شیطان است.

امام رضا علیه‏السلام : عید غدیر، برترین عید خداوند است.

امام خمینى رحمه‏الله : روز عید غدیر روزى است که پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله وظیفه حکومت را معیّن فرمود و الگوى حکومت اسلامى را تا آخر تعیین فرمود.

غدیر، روزى است که آفرینش به داشتن على بر خود بالید و با داشتن ولى، بالندگى آغاز کرد.

غدیر، نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه‏داران امامت گرامى باد.

غدیر، باغستان ولایت علوى است که امت در ملکوت اندیشه‏هایش از آن پاسدارى مى‏کند.

ج) پرسش‏هاى کارشناسى
1. آیا طرح بحث جانشینى پیامبر تنها مختص واقعه غدیر بوده است؟

2. پیامبر در بیان فضیلت‏هاى على علیه‏السلام به چه مواردى اشاره مى‏فرماید؟

3. حجة‏الوداع یعنى چه؟

4. چرا به آخرین حج پیامبر، حجة‏البلاغ هم مى‏گویند؟

5. چرا به عید غدیر، عید ولایت مى‏گویند؟

7. آیا حادثه غدیر تنها سند جانشینى امام على علیه‏السلام است؟
 


کلمات کلیدی: عید سعید غدیر


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:33 صبح     |     () نظر

اهمیت حجه الوداع

هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم و خروج آن حضرت از مکه معظمه نقطه عطفی در تاریخ اسلام به شمار می آید و بعد از این هجرت، حضرت سه بار به مکه سفر کرده اند.

بار اول در سال هشتم پس از صلح حدیبیه به عنوان عمره وارد مکه شدند و طبق قراردادی که با مشرکین بسته بودند فوراً بازگشتند.

بار دوم در سال نهم به عنوان فتح مکه وارد این شهر شدند، و پس از پایان برنامه ها و برچیدن بساط کفر و شرک و بت پرستی به طائف رفتند و هنگام بازگشت به مکه آمده و عمره بجا آوردند و سپس به مدینه بازگشتند.

سومین و آخرین بار بعد از  هجرت که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم وارد مکه شدند در سال دهم هجری بعنوان حجه الوداع بود که حضرت برای اولین بار به طور رسمی اعلان حج دادند تا همه مردم در حد امکان حاضر شوند.

در این سفر دو مقصد اساسی در نظر بود، و آن عبارت بود از دو حکم مهم از قوانین اسلام که هنوز برای مردم به طور کامل و رسمی تبیین نشده بود: یکی حج، و دیگری مسئله خلافت و ولایت و جانشینی بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم.


آغاز سفر حج

پس از اعلان عمومی، مهاجرین و انصار و قبایل اطراف مدینه و مکه و حتی بلاد یمن و غیر آن بسوی مکه سرازیر شدند تا جزئیات احکام حج را شخصاً از پیامبرشان بیاموزند و در اولین سفر رسمی حضرت، به عنوان حج شرکت داشته باشند. اضافه بر آنکه حضرت اشاراتی فرموده بودند که امسال سال آخر عمر من است و این می توانست باعث شرکت همه جانبه مردم باشد.

جمعیتی حدود یکصد و بیست هزار نفر (گاهی بیشتر از آن را هم نقل کرده اند) در مراسم حج شرکت کردند که فقط هفتاد هزار نفر آنان از مدینه به همراه حضرت حرکت کرده بودند، بطوریکه لبیک گویان از مدینه تا مکه متصل بودند.

حضرت چند روز به ماه ذی الحجه مانده از مدینه خارج شدند و بعد از ده روز طی مسافت در روز سه شنبه پنجم ذی الحجه وارد مکه شدند.

امیرالمومنین علیه السلام هم که قبلاً از طرف حضرت به یمن و نجران برای دعوت به اسلام و جمع آوری خمس و زکات و جزیه رفته بودند به همراه عده ای در حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن برای ایام حج به مکه رسیدند.

با رسیدن ایام حج در روز نهم ذی الحجه حضرت به موقف عرفات رفتند و بعد از آن اعمال حج را یکی پس از دیگری انجام دادند، و در هر مورد واجبات و مستحبات آن را برای مردم بیان فرمودند.


خطابه اول در منی

در عرفات دستور الهی نازل شد که علم و ودایع انبیاء علیهم السلام را به علی بن ابی طالب علیه السلام منتقل کند و او را به عنوان خلیفه و جانشین خود معرفی کند.

در منی پیامبر صلی اله علیه و اله و سلم اولین خطابه خود را ایراد فرمودند که در واقع یک زمینه سازی برای خطبه غدیر بود. در این خطبه ابتدا اشاره به امنیت اجتماعی مسلمین از نظر جان و مال و آبروی مردم نمودند، و سپس خونهای بناحق ریخته شده و اموال بناحق گرفته شده در جاهلیت را رسماً مورد عفو قرار دادند تا کینه توزیها از میان برداشته شود و جوّ اجتماع برای تامین امنیت آماده شود. سپس مردم را برحذر داشتند که مبادا بعد از او اختلاف کنند و بر روی یکدیگر شمشیر بکشند.

در اینجا تصریح فرمودند که:

اگر من نباشم علی بن ابی طالب در مقابل متخلفین خواهد ایستاد.

سپس حدیث ثقلین بر لسان مبارک حضرت جاری شد و فرمودند:

من دو چیز گرانبها در میان شما باقی می گذارم که اگر به این دو تمسک کنید هرگز گمراه نمی شوید: کتاب خدا و عترتم یعنی اهل بیتم.

اشاره ای هم داشتند به اینکه عده ای از همین اصحاب من روز قیامت به جهنم برده می شوند.

نکته جالب توجه اینکه در این خطابه، امیرالمومنین علیه السلام سخنان حضرت را برای مردم تکرار می کردند تا آنان که دورتر بودند بشنوند.


خطابه دوم در مسجد خیف در منی

در روز سوم از توقف در منی، بار دیگر حضرت فرمان دادند تا مردم در مسجد خیف اجتماع کنند. در آنجا نیز خطابه ای ایراد فرمودند که ضمن آن صریحاً از مردم خواستند که گفته های ایشان را خوب به خاطر بسپارند و به غائبان برسانند.

در این خطبه به اخلاص عمل و دلسوزی برای امام مسلمین و تفرقه نینداختن سفارش فرمودند و تساوی همه مسلمانان در برابر حقوق و قوانین الهی را اعلام کردند. بعد از آن بار دیگر متعرض مسئله خلافت شدند و حدیث ثقلین بر لسان حضرت جاری شد، و بار دیگر برای غدیر زمینه را آماده کردند.

در این مقطع، منافقین کاملاً احساس خطر کردند و قضیه را جدی گرفتند و برنامه های خود را آغاز کردند و پیمان نامه نوشتند و هم قسم شدند.


لقب امیرالمؤمنین

در مکه جبرئیل، لقب امیرالمؤمنین را به عنوان اختصاص آن به علی بن ابی طالب علیه السلام از جانب الهی آورد، اگر چه این لقب قبلاً نیز برای آن حضرت تعیین شده بود.

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم دستور دادند تا یک یک اصحابش نزد علی علیه السلام بروند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام کنند و السلام علیک یا امیرالمؤمنین بگویند، و بدینوسیله در زمان حیات خود، از آنان اقرار بر امیر بودن علی علیه السلام گرفت.

در اینجا ابوبکر و عمر به عنوان اعتراض به پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم گفتند: آیا این حقی از طرف خدا و رسولش است؟ حضرت غضبناک شده فرمودند: حقی از طرف خدا و رسولش است، خداوند این دستور را به من داده است.


اعلان رسمی برای حضور در غدیر

با اینکه انتظار می رفت پیامبر خدا در اولین و آخرین سفر حج خود مدتی در مکه بمانند، ولی بلافاصله پس از اتمام حج حضرت به منادی خود بلال دستور دادند تا به مردم اعلان کند: فردا کسی جز معلولان نباید باقی بماند، و همه باید حرکت کنند تا در وقت معین در غدیر خم حاضر باشند.

غدیر کمی قبل از جحفه که محل افتراق اهل مدینه و اهل مصر و اهل عراق و اهل نجد بود به امر خاص الهی انتخاب شد. در این مکان، آبگیر و درختان کهنسالی وجود داشت. هم اکنون نیز، غدیر محل شناخته شده ای در دویست و بیست کیلومتری مکه و به فاصله دو میل قبل از جحفه به طرف مکه قرار دارد، و مسجد غدیر و محل نصب امیرالمؤمنین علیه السلام محل عبادت و زیارت زائران است.

برای مردم بسیار جالب توجه بود که پیامبرشان - بعد از ده سال دوری از مکه – بدون آنکه مدتی اقامت کنند تا مسلمانان به دیدارشان بیایند و مسایل خود را مطرح کنند، بعد از اتمام مراسم حج فوراً از مکه خارج شدند و مردم را نیز به خروج از مکه و حضور در غدیر امر نمودند.

صبح آن روز که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم از مکه حرکت کردند، سیل جمعیت که بیش از صد و بیست هزار نفر (و به قولی صد و چهل هزار، و به قول دیگر صد و هشتاد هزار نفر) تخمین زده می شدند به همراه حضرت حرکت کردند. حتی عده ای حدود دوازده هزار نفر از اهل یمن که مسیرشان به سمت شمال نبود همراه حضرت تا غدیر آمدند.


اجتماع خطابه و جزئیات خطبه

همینکه به منطقه کراع الغمیم - که غدیرخم در آن واقع شده – رسیدند، حضرت مسیر حرکت خود را به طرف راست جاده و به سمت غدیر تغییر دادند و فرمودند:

أَیُّهَا النَّاسُ أَجِیبُوا دَاعِیَ اللَّهِ أَنَا رَسُولُ اللَّه

ای مردم، دعوت کننده خدا را اجابت کنید که من پیام آور خدایم.

و این کنایه از آن بود که هنگام ابلاغ پیام مهمی فرا رسیده است.

سپس فرمان دادند تا منادی ندا کند: «همه مردم متوقف شوند و آنانکه پیش رفته اند بازگردند و آنانکه پشت سر هستند توقف کنند» تا آهسته آهسته همه جمعیت در محل از پیش تعیین شده جمع گردند. و نیز دستور دادند: کسی زیر درختان کهنسالی که در آنجا بود نرود و آن موضع خالی بماند.

پس از این دستور همه مرکبها متوقف شدند، و کسانی که پیشتر رفته بودند بازگشتند و همه مردم در منطقه غدیر پیاده شدند و هر یک برای خود جایی پیدا کردند، و کم کم آرام گرفتند.

شدت گرما در اثر حرارت آفتاب و داغی زمین سوزنده و به حدی ناراحت کننده بود که مردم و حتی خود حضرت گوشه ای از لباس خود را به سرانداخته و گوشه ای از آن را زیرپای خود قرار داده بودند، و عده ای از شدت گرما عبای خود را به پایشان پیچیده بودند.

از سوی دیگر، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم سلمان و ابوذر و مقداد را فراخواندند و به آنان دستور دادند تا به محل درختان کهنسال بروند و آنجا را آماده کنند. آنها خارهای زیر درختان را کندند و سنگهای ناهموار را جمع کردند و زیر درختان را جارو کردند و آب پاشیدند. در فاصله بین دو درخت روی شاخه ها پارچه ای انداختند تا سایبانی از آفتاب باشد، و آن محل برای برنامه سه روزه ای که حضرت در نظر داشتند کاملاً مساعد شود.

سپس در زیر سایبان، سنگها را روی هم چیدند و از رواندازهای شتران و سایر مرکبها هم کمک گرفتند و منبری به بلندی قامت حضرت ساختند و روی آن پارچه ای انداختند، و آنرا طوری بر پا کردند که نسبت به دو طرف جمعیت در وسط قرار بگیرد و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هنگام سخنرانی مشرف بر مردم باشد تا صدای حضرت به همه برسد و همه او را ببینند.

البته ربیعه بن امیه بن خلف کلام حضرت را برای مردم تکرار می کرد تا افرادی که دورتر قرار داشتند مطالب را بهتر بشنوند.


پیامبر و امیرالمؤمنین علیهما السّلام بر فراز منبر

انتظار مردم به پایان رسید. ابتدا منادی حضرت ندای نماز جماعت داد، و سپس نماز ظهر را به جماعت خواندند.

بعد از آن مردم ناظر بودند که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم بر فراز آن منبر ایستادند و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواندند و به ایشان دستور دادند بالای منبر بیایند و در سمت راستشان بایستند. قبل از شروع خطبه، امیرالمومنین علیه السلام یک پله پایین تر بر فراز منبر در طرف راست حضرت ایستاده بودند.

سپس آن حضرت نگاهی به راست و چپ جمعت نمودند و منتظر شدند تا مردم کاملاً جمع شوند. پس از آماده شدن مردم، پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم سخنرانی تاریخی و آخرین خطابه رسمی خود را برای جهانیان آغاز کردند.


دو اقدام عملی بر فراز منبر

در اثناء خطبه، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دو اقدام عملی بر فراز منبر انجام دادند که بسیار جالب توجه بود:

1- علی بن ابی طالب علیه السلام بر فراز دست پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پس از مقدمه چینی و ذکر مقام خلافت و ولایت امیرالمؤمنین علیه السلام، برای آنکه تا آخر روزگار راه هرگونه شک و شبهه بسته باشد و هر تلاشی در این راه در نطفه خنثی شود، ابتدا مطلب را به طور لسانی اشاره کردند، و سپس به صورت عملی برای مردم بیان کردند. بدین ترتیب که ابتدا فرمودند:

باطن قرآن و تفسیر آنرا برای شما بیان نمی کند مگر این کسی که من دست او را می گیرم و او را بلند می کنم و بازویش را گرفته او را بالا می برم. 

بعد از آن، حضرت گفته خود را عملی کردند، و بازوی علی بن ابی طالب علیه السلام را گرفتند. در این هنگام امیرالمؤمنین علیه السلام دست خود را به سمت صورت حضرت باز کردند تا آنکه دستهای هر دویشان به سوی آسمان قرار گرفت. سپس پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم امیرالمومنین علیه السلام را از جا بلند کردند تا حدی که پاهای آن حضرت محاذی زانوهای پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم قرار گرفت و مردم سفیدی زیر بغل آن دو را دیدند، که تا آن روز دیده نشده بود. در این حال فرمودند:

هر کس من مولی و صاحب اختیار اویم این علی مولی و صاحب اختیار اوست.

2- بیعت با قلبها و زبانها

اقدام دیگر حضرت آن بود که چون بیعت گرفتن از فرد فرد آن جمعیت انبوه، ار طرفی غیر ممکن بود و از سوی دیگر امکان داشت افراد به بهانه های مختلف از بیعت شانه خالی کنند و حضور نیابند، و در نتیجه نتوان التزام عملی و گواهی قانونی از آنان گرفت، لذا حضرت در اواخر سخنانشان فرمودند: ای مردم، چون با یک کف دست و با این وقت کم و با این سیل جمعیت، امکان بیعت برای همه وجود ندارد، پس شما همگی این سخنی را که من می گویم تکرار کنید و بگویید:

ما فرمان تو را که از جانب خداوند درباره علی بن ابی طالب و امامان از فرزندانش به ما رساندی اطاعت می کنیم و به آن راضی هستیم، و با قلب و جان و زبان و دستمان با تو بر این مدعا بیعت می کنیم ... عهد و پیمان در این باره برای ایشان از ما، از قلبها و جانها و زبانها و ضمایر و دستمان گرفته شد. هر کس به دستش توانست وگرنه با زبانش بدان اقرار کرده است.

پیداست که حضرت، عین کلامی را که می بایست مردم تکرار کنند به آنان القا فرمودند و عبارات آن را مشخص کردند تا هر کس به شکل خاصی برای خود اقرار نکند، بلکه همه به آنچه حضرت از آنان می خواهد التزام دهند و بر سر آن بیعت نمایند.

وقتی کلام پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پایان یافت همه مردم سخن او را تکرار کردند و بدینوسیله بیعت عمومی گرفته شد.


بیعت مردان

پس از پایان خطبه، مردم به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما و آلهما هجوم آورند، و با ایشان به عنوان بیعت دست می دادند، و هم به پیامبر و هم به امیرالمؤمنین علیهما السلام تبریک و تهنیت می گفتند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم هم می فرمودند: اَلْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی فَضَّلَنَا عَلَى جَمِیعِ الْعَالَمِین‏.

عبارت تاریخ چنین است: پس از اتمام خطبه، صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمومنین صلوات الله علیهما و آلهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت می گرفتند و با ایشان دست بیعت می دادند.

برای آنکه رسمیت مسئله محکم تر شود، وآن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به طور منظم و برنامه ریزی شده ای انجام دهند، پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس نمایند، و امر کردند تا مردم جمع شوند.

پس از آن مردم دسته دسته در خیمه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم حضور می یافتند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت می گفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمومنین علیه السلام حاضر می شدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبرشان با او بیعت می کردند و به عنوان امیرالمومنین بر او سلام می کردند، و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت می گفتند.

نکته قابل توجهی که در هیچیک از پیروزی های پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم – چه در جنگها و چه سایر مناسبتها و حتی فتح مکه – سراغ نداریم، این است که حضرت در روز غدیر مکرر می فرمود:

به من تبریک بگویید، به من تهنیت بگویید، زیرا خداوند مرا به نبوت و اهل بیتم را به امامت اختصاص داده است .

و این نشانه فتح بزرگ و در هم شکستن کامل سنگرهای کفر و نفاق است.

برنامه بیعت و تهنیت تا سه روز ادامه داشت، و این مدت را حضرت در غدیر اقامت داشتند.

بسیار بجاست که در این مقطع به قطعه جالبی از تاریخ این بیعت اشاره کنیم:

اولین کسانی که در غدیر با امیرالمؤمنین علیه السلام بیعت نمودند و خود را از دیگران جلو انداختند همانهایی بودند که زودتر از همه آنرا شکستند و پیش از همه پیمان خود را زیر پا گذاشتند. آنان عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، طلحه و زبیر، که بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم یکی پس از دیگری رو در روی امیرالمؤمنین علیه السلام ایستادند.

جالبتر اینکه عمر بعد از بیعت این کلمات را بر زبان می راند:

افتخار برایت باد، گوارایت باد ای پسر ابی طالب، خوشا به حالت ای ابا الحسن، اکنون تو مولای من و مولای هر مرد و زن مومنی شده ای!

نکته دیگری که بار دیگر چهره دو رویان را روشن ساخت این بود که پس از امر پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم همه مردم بدون چون و چرا با امیرالمؤمنین  علیه السلام بیعت می کردند، ولی ابوبکر و عمر با آنکه پیش از همه خود را برای بیعت به میان انداخته بودند قبل از بیعت به صورت اعتراض گفتند: آیا این امر از طرف خداوند است یا از طرف رسولش (یعنی: از جانب خود می گویی)؟ حضرت فرمودند: از طرف خدا و رسولش است، و نیز فرمودند: آری حق است از طرف خدا و رسولش که علی امیرالمؤمنین است.


بیعت زنان

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دستور دادند تا ظرف آبی آوردند، و پرده ای زدند که نیمی از ظرف آب در یک سوی پرده و نیم دیگر آن در سوی دیگر قرار بگیرد، تا زنان با قرار دادن دست خود در یک سوی آب، و قرار دادن امیرالمومنین علیه السلام دستشان را در سوی دیگر با حضرت بیعت کنند؛ به این صورت بیعت زنان هم انجام گرفت.

همچنین دستور دادند تا زنان هم به حضرتش تبریک و تهنیت بگویند، و این دستور را درباره همسران خویش مؤکد داشتند.

یادآور می شود که بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا علیها السلام از حاضرین در غدیر بودند. همچنین کلیه همسران پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در آن مراسم حضور داشتند.


عمامه سحاب

پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم در این مراسم عمامه خود را که سحاب نام داشت، به عنوان تاج افتخار بر سر امیرالمومنین علیه السلام قرار دادند و انتهای عمامه را بر دوش آن حضرت آویزان نمودند و فرمودند: عمامه تاج عرب است.

خود امیرالمومنین در این باره چنین فرموده اند:

پیامبر در روز غدیرخم عمامه ای بر سرم بستند و یک طرفش را بر دوشم آویختند و فرمودند: خداوند در روز بدر و حنین، مرا بوسیله ملائکه ای که چنین عمامه ای به سر داشتند یاری نمود.


شعر غدیر

بخش دیگری از مراسم پر شور غدیر، درخواست حسان بن ثابت بود. او به حضرت عرض کرد: یا رسول الله، اجازه می فرمایید شعری را که درباره علی بن ابی طالب (به مناسبت این واقعه عظیم) سروده ام بخوانم؟

حضرت فرمودند: بخوان ببرکت خداوند.

حسان گفت:

            ای بزرگان قریش، سخن مرا به گواهی و امضای پیامبر گوش کنید.

و سپس اشعاری را که در همانجا سروده بود خواند که به عنوان یک سند تاریخی از غدیر ثبت شد و به یادگار ماند. ذیلاً متن عربی شعر حسان و سپس ترجمه آنرا معنی آوریم:

 

أَ لَمْ تَعْلَمُوا أَنَّ النَّبِیَّ مُحَمَّداً

لَدَى دَوْحِ خُمٍّ حِینَ قَامَ مُنَادِیاً

 
 

وَ قَدْ جَاءَهُ جِبْرِیلُ مِنْ عِنْدِ رَبِّهِ

بِأَنَّکَ مَعْصُومٌ فَلَا تَکُ وَانِیاً

 
 

وَ بَلِّغْهُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ رَبُّهُمْ

وَ إِنْ أَنْتَ لَمْ تَفْعَلْ وَ حَاذَرْتَ بَاغِیاً

 
 

عَلَیْکَ فَمَا بَلَّغْتَهُمْ عَنْ إِلَهِهِمْ

رِسَالَتَهُ إِنْ کُنْتَ تَخْشَى الْأَعَادِیَا

 
 

فَقَامَ بِهِ إِذْ ذَاکَ رَافِعُ کَفِّهِ

بِیُمْنَى یَدَیْهِ مُعْلِنَ الصَّوْتِ عَالِیاً

 
 

فَقَالَ لَهُمْ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ مِنْکُمْ

وَ کَانَ لِقَوْلِی حَافِظاً لَیْسَ نَاسِیاً

 
 

فَمَوْلَاهُ مِنْ بَعْدِی عَلِیٌّ وَ إِنَّنِی

بِهِ لَکُمْ دُونَ الْبَرِیَّةِ رَاضِیاً

 
 

فَیَا رَبِّ مَنْ وَالَى عَلِیّاً فَوَالِهِ

وَ کُنْ لِلَّذِی عَادَى عَلِیّاً مُعَادِیاً

 
 

وَ یَا رَبِّ فَانْصُرْ نَاصِرِیهِ لِنَصْرِهِمْ

إِمَامَ الْهُدَى کَالْبَدْرِ یَجْلُو الدَّیَاجِیَا

 
 

وَ یَا رَبِّ فَاخْذُلْ خَاذِلِیهِ وَ کُنْ لَهُمْ

إِذَا وُقِفُوا یَوْمَ الْحِسَابِ مُکَافِیَا

 

آیا نمی دانید که محمد پیامبر خدا صلی الله علیه و اله و سلم کنار درختان غدیرخم با حالت ندا ایستاد، و این در حالی بود که جبرئیل از طرف خداوند پیام آورده بود که در این امر سستی مکن که تو محفوظ خواهی بود، و آنچه از طرف خداوند بر تو نازل شده به مردم برسان، و اگر نرسانی و از ظالمان بترسی و از دشمنان حذر کنی رسالت پروردگارشان را نرسانده ای.

در اینجا بود که پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم دست علی علیه السلام را با دست راست بلند کرد و با صدای بلند فرمود: هر کس از شما که من مولای او هستم و سخن مرا بیاد می سپارد و فراموش نمی کند، مولای او بعد از من علی است، و من فقط به او – نه به دیگری – به عنوان جانشین خود برای شما راضی هستم. پروردگارا هر کس علی را دوست بدارد او را دوست بدار، و هر کس با علی دشمنی کند او را دشمن بدار. پروردگارا یاری کنندگان او را یاری فرما بخاطر نصرتشان امام هدایت کننده ای را که در تاریکیها مانند ماه شب چهارده روشنی می بخشد. پروردگارا خوار کنندگان او را خوار کن و روز قیامت که برای حساب می ایستند خودت جزا بده.


ظهور جبرئیل در غدیر

مسئله دیگری که پس از خطبه پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم پیش آمد و بار دیگر حجت را بر همگان تمام کرد، این بود که مردی زیبا صورت و خوشبوی را دیدند که در کنار مردم ایستاده بود و می گفت:

بخدا قسم، روزی مانند امروز هرگز ندیدم. چقدر کار پسر عمویش را مؤکد نمود، و برای او پیمانی بست که جز کافر به خداوند و رسولش آنرا برهم نمی زند. وای بر کسی که پیمان او را بشکند.

در اینجا عمر نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت: شنیدی این مرد چه گفت؟! حضرت فرمودند: آیا او را شناختی؟ گفت: نه. حضرت فرمودند:

او روح الامین جبرئیل بود. تو مواظب باش این پیمان را نشکنی، که اگر چنین کنی خدا و رسول و ملائکه و مومنان از تو بیزار خواهند بود!


معجزه غدیر، امضای الهی

واقعه عجیبی که به عنوان یک معجزه، امضای الهی را بر خط پایان غدیر ثبت کرد جریان حارث فهری بود. در آخرین ساعات از روز سوم، او به همراه دوازده نفر از اصحابش نزد پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم آمد و گفت:

ای محمد! سه سوال از تو دارم: آیا شهادت به یگانگی خداوند و پیامبری خودت را از جانب پروردگارت آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا نماز و زکات و حج و جهاد را از جانب پروردگار آورده ای یا از پیش خود گفتی؟ آیا این علی بن ابی طالب که گفتی ٍّ مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ فَعَلِیٌّ مَوْلَاه‏ ... از جانب پروردگار گفتی یا از پیش خود گفتی؟

حضرت در جواب هر سه سوال فرمودند:

خداوند به من وحی کرده است و واسطه بین من و خدا جبرئیل است و من اعلان کننده پیام خدا هستم و بدون اجازه پروردگارم خبری را اعلان نمی کنم.

حارث گفت:

خدایا اگر آنچه محمد می گوید حق و از جانب توست سنگی از آسمان بر ما ببار یا عذاب دردناکی بر ما بفرست.

و در روایت دیگر چنین است:

            خدایا، اگر محمد در آنچه می گوید صادق و راستگو است شعله ای از آتش بر ما بفرست.

همینکه سخن حارث تمام شد و براه افتاد خداوند سنگی را از آسمان بر او فرستاد که از مغزش وارد شد و از دُبُرش خارج گردید و همانجا او را هلاک کرد. در روایت دیگر: ابر غلیظی ظاهر شد و رعد و برقی بوجود آمد و صاعقه ای رخ داد و آتشی فرود آمد و همه دوازده نفر را سوزانید.

بعد از این جریان، آیه سَأَلَ سائِلٌ بِعَذابٍ واقِع (1) ‏ لِلْکافِرینَ لَیْسَ لَهُ دافِعٌ (2) ... نازل شد. پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم به اصحابشان فرمودند: آیا دیدید و شنیدید؟ گفتند: آری.

و با این معجزه، بر همگان مسلم شد که غدیر از منبع وحی سرچشمه گرفته و یک فرمان الهی است.


پایان مراسم غدیر

بدین ترتیب پس از سه روز، مراسم پایان پذیرفت و آن روزها به عنوان ایام الولایه در ذهنها نقش بست. گروهها و قبائل عرب، هر یک با دنیایی از معارف اسلام، پس از وداع با پیامبرشان و معرفت کامل به جانشین او راهی شهر و دیار خود شدند، و پیامبر صلی الله علیه و اله و سلم عازم مدینه گردید.

خبر واقعه غدیر در شهرها منتشر شد و به سرعت شایع گردید و به گوش همگان رسید، و بدینگونه خداوند حجتش را بر مردم تمام کرد.


کلمات کلیدی: واقعه غدیر خم


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:33 صبح     |     () نظر

حدیث روزانه

امام صادق(ع) فرمودند:

ایاکم والنّظرة فانّها تزرَع فی القلب الشَهوَة وکفى بها لِصاحبها فِتنَة.‏

از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى‌کارد و ‏همین براى فتنه‌ى صاحب آن دل بس است.

(تحف ‏العقول صفحه 305)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:32 صبح     |     () نظر

حدیث روزانه

امام صادق(ع) فرمودند:

ایاکم والنّظرة فانّها تزرَع فی القلب الشَهوَة وکفى بها لِصاحبها فِتنَة.‏

از نگاه [ناپاک] بپرهیزید که چنین نگاهى تخم شهوت را در دل مى‌کارد و ‏همین براى فتنه‌ى صاحب آن دل بس است.

(تحف ‏العقول صفحه 305)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/26:: 7:32 صبح     |     () نظر

پیامبراکرم (ص) فرمودند:

لَئِن یَهدِی اللهُ بِکَ رَجُلاً واحِداً خَیرٌ لَکَ مِنَ الدُّنیا وَ ما فِیها

اگر خداوند بوسیله تو یک نفر را هدایت کند برای تو بهتر است از دنیا و هر آنچه در آن است

(بحارالانوار،ج2ص2)


کلمات کلیدی: حدیث روزانه


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/25:: 10:18 صبح     |     () نظر
جشن موسیقی محلی ایران از سوی گروه‌های برتر مقامی‌در قالب جشنواره «تهران شهرسرور، شهر امید» برگزار می‌شود. جشن موسیقی محلی ایران در فرهنگسراهای خاوران، انقلاب، دانشجو و طبیعت از 24 تا 28 آذر ماه برگزار می‌شود.

این جشن بازتابی از آواهای اقوام ترکمن، لر، آذری، بوشهری، خراسانی و سیستان و بلوچستان در نکوداشت اعیاد قربان تا غدیرخم است.

همچنین در این جشنواره سازمان فرهنگی ‌ هنری شهرداری تهران با هدف تکریم عید ولایت از سادات محله‌های تهران تجلیل می‌کند.

شایان ذکر است که نمایش ورزش باستانی در این مراسم به مدیریت آقای محمد نجات مهر وبه مربیگری آقای منوچهر عطاء الهی اجرا خواهد شد. 


کلمات کلیدی: تجلیل از سادات


نوشته شده توسط منوچهرعطاءالهی 87/9/24:: 9:37 صبح     |     () نظر
   1   2   3      >


www.b-a-h-a-r-2-0.sub.ir رفتن به بالای صفحه
سفارش تبلیغ
صبا ویژن