پهلوان پوریای ولی چگونه محبوبالقلوب شد؟!
این پهلوان یکی از نامیترین پهلوانان ایران است و از نظر اخلاقی و روحانی بین ورزشکاران مقامی بس ارجمند دارد. شرح حال او طی مرور زمان به صورتهای مختلف نقل شده و ما در اینجا آنچه را که در مورد پهلوان فوقالذکر صحیحتر به نظر میرسد، نقل میکنیم.
پهلوان پوریای ولی به نامهای پهلوان محمود و پوریای ولی نامیده شده که کلمه یای در اسم نامبرده به معنی بیک کلمه ترکی است که آن را سر کرده و سرور نیز معنی کردهاند و کلمه ولی در آخر اسم معرف مقام آن مرد بزرگ در عرفان و ادب است زیرا او مردی بوده است شاعر و ادیب و متخلص به فنالی که از وی اشعاری نیز به جای مانده است و ما نمونههایی از رباعیات او را در اینجا میآوریم.
عدهای او را اهل هرات و جمعی اهل خوارزم میدانند و در قرن هشتم پهلوانی بینظیر بوده و کشتیهای فراوانی در سراسر ایران گرفته است.
معروفترین کشتی پوریای ولی آن است که با پهلوان یکی از ولایات گرفته و برای اینکه آبروی آن پهلوان را حفظ کند و مادر آن پهلوان دلشکسته نشود، عمدا خود را مغلوب میکند و این جوانمردی و گذشت در مردم اثر عمیقی به جا میگذارد به طوری که تا به امروز نام او بر سر زبانهاست و در زورخانهها نام پوریای ولی ضربالمثل مردانگی و گذشت به شمار میرود. در تواریخ حکایت مذکور به صورتهای مختلف ذکر شده که همه آنها به یک نتیجه میرسند ولی آنچه از همه معروفتر است به شرح زیر میباشد.
پهلوان محمود (پوریا) برای انجام کشتی سالی یک بار همراه با نوخاستههایش در ایام نوروز از شهری به شهری مسافرت مینموده و هر کجا پهلوانی سراغ میکرده با او به مسابقه میپرداخته است تا اینکه برای مسابقه با پهلوانان به یکی از شهرهای خراسان (و به قولی به یکی از شهرهای هندوستان) وارد میشود و با نوخاستهها و همراهانش در یکی از کاروانسراها رحل اقامت میافکند.
شبانگاه پهلوان برای ادای فریضه به مسجد جامع شهر وارد میشود. در آنجا پیرزنی را میبیند که چیزی به منظور نیازش بین مردم تقسیم میکند. وضع ناراحت پیرزن و اندوهی که در چهرهاش مشهود بود، توجه پهلوان محمود را جلب مینماید و از او راجع به مشکلش سوال میکند، پیرزن که پهلوان را نمیشناسد، میگوید پسرم سالهاست پهلوان این شهر است و امروز شنیدهام که پهلوان محمود به اینجا آمده و قرار است با او کشتی بگیرد و نظر به اینکه پهلوان محمود یکی از نامداران کشتی ایران است فرزندم بسیار ناراحت و نگران است زیر شکست خود را در برابر او حتمی میداند و من غصه فرزندم را نمیتوانم ببینم. لذا اینک برای پیروزی و نجات او از این آبروریزی نذر کردهام که امیدوارم مورد قبول حق تعالی واقع گردد.
پهلوان محمود پس از شنیدن این ماجرا فوقالعاده متاثر میشود و به فکر فرو میرود و تصمیم فوقالعاده خود را میگیرد و به پیرزن میگوید: نگران مباش من اطمینان دارم که انشاالله پسرت در این کشتی پیروز خواهد شد. در روز مسابقه پس از زیر و رو شدن مختصری خود را عمدا به دست پهلوان میسپارد و زمین میخورد و بدین وسیله موجبات خشنودی پهلوان جوان و مادرش را فراهم میسازد.
این قضیه بالاخره بر ملا میشود و از این بزرگواری و ایثار همه غرق در تعجب میشوند و در همه محافل جوانمردان و فتیان او را پوریای ولی مینامند. یعنی سرور جوانمردی و ایثار که تا به امروز این نام همچنان باقی است و فراموش نخواهد شد. پوریای ولی در سال 722 در خیوه ترکستان در گذشته و قبرش در آن شهر هنوز باقی است و زیارتگاه صاحبدلان شده است.
کلمات کلیدی: پوریای ولی نامی که هیچگاه فراموش نخواهد شد!