ü ناصرالدین شاه او را قره کُهر نام داد زیرا وی سیه چرده بود.
ü از اهالی پایین شهر قم
ü در جوانی با پیشرفت ورزش و غلبه بر رقبای خود عازم تهران شد و با کشتی های جانانه به پهلوانی پایتخت رسید.
ü قبل از وی پهلوان حاج رضا قلی که به سن پیری رسیده بود پهلوان پایتخت بود. یک روز که بهترین پهلوانان پایتخت در زورخانه وی جمع بودند ، به آنها پیشنهاد داد که برای گرفتن بازوبند پهلوانی به مبارزه بپردازند که نهایتاً پهلوان شعبان سیاه با غلبه بر حدود 20 پهلوان ، پیروز میدان میشود و پهلوان رضا قلی در نهایت جوانمردی بازوبند پهلوانی را بر بازوی پهلوان شعبان سیاه می بندد.
ü بعد از پهلوان عسگر یزدی در دربار ناصرالدین شاه جا پیدا می کند و داوطلب می شود که با هر کس که شاه امر کند کشتی بگیرد و او پس از غلبه بر گشتی گیرانی که به فرموده شاه از سراسر کشور آمده بودند ؛ نزد دربار فوق العاده عزیز گردید و به دستور ناصرالدین شاه پس از آن ، وی در تمام محافل و مهمانی ها حضور پیدا کرد.
ü ناصرالدین شاه که دیده بود وی در ایران رقیبی ندارد از دولت افغانستان خواست که پهلوان کشور خود را جهت کشتی با پهلوان شعبان عازم تهران کند . دولت افغانستان بعد از چند ماه پهلوان افغانی را که فوق العاده درشت و سنگین بود به تهران فرستاد و سرانجام کشتی با پیروزی پهلوان شعبان سیاه به پایان می یابد.
ü پس از سالها ، تنها کسی که پهلوان شعبان سیاه را شکست داد ، پهلوان ابراهیم یزدی (یزدی بزرگ) بود و بعد از آن بازوبند پهلوانی نصیب یزدی بزرگ شد.
کلمات کلیدی: